اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 223
شخصى در كوچهاى افتاده بود ورهگذرى آن را برمىداشت و مىخورد، خوارج به او
اعتراض مىكردند، و آن را كارى قبيح و زشت مىشمردند. امّا هنگامى كه به زن
حاملهاى به همراه شوهرش برخورد مىكردند و از آنها مىخواستند از على عليه السلام
تبرّى و بيزارى جويند و آنها تسليم نمىشدند، به راحتى زن و شوهرش را مىكشتند و
بچّه داخل شكم مادر را نيز بيرون مىآوردند و سر مىبريدند! اينها از اسلام چيزى
جز پوسته و قشرى نفهميده بودند و لهذا به آنها «قشرى» گفته مىشد. و بدون شك خطر
اين افراد از دشمنان آگاه بيشتر است.
نمونه ديگر اين افراد در عصر و زمان ما، وهّابيهاى متعصّب و لجوج هستند. آنها
نيز از آيات قرآن و معارف دين، مانند توحيد و شرك و بدعت و مثل آنها، جز پوستهاى
نمىفهمند. و لهذا تمام مسلمانان را به كوچكترين بهانهاى متّهم به شرك و بدعت
مىكنند، و گاه حرفهاى خندهدارى مىزنند، آنها كه معنى دقيق و صحيح بدعت را
نفهميدهاند به هنگامى كه ملك فيصل خط تلفنى بين كاخ خود و پادگان نظامى سربازانش
مىكشد، آن را بدعت شمرده و به خط تلفن حمله كرده و تمام سيمهاى آن را قطعه قطعه
نموده، و تلفن را ابزار شيطان ناميدند!
عبادالرّحمن بر عكس اين دسته از انسانها، به محتوا و پيامهاى قرآن مىانديشند
و چشمى بينا و گوشى شنوا دارند.
زندگى معنوى و زندگى مادّى
قرآن مجيد براى بشر دو نوع حيات قائل است: حيات مادّى و حيات معنوى.
خداوند متعال در آيه شريفه 169 سوره آل عمران خطاب به پيامبرش مىفرمايد: