و تشنگى است، اين حالت روانى منشأ افسردگيها، اندوهها و غصّههاى نامحدود مىشود و چنين انسان تشنهاى دائم به خيال آب، چشم به سراب دارد.
على عليه السلام مىفرمايد:
«كَمْ مِنْ فَرِحٍ افضى به فَرَحُهُ الى حُزْنٍ مُخَلَّدٍ
؛ چه شادمانيهاى زيادى كه شادى آن به اندوه جاودانى ختم مىشود». [1]
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«رُبَّ شَهْوَةِ ساعَةٍ تُورِثُ حُزناً طَويلًا
؛ چه شهوتهايى كه لذتش ساعتى بيش نيست، امّا اندوهى طولانى در پى دارد». [2]
3. بردگى روح
انسانى كه زمام خود را به دست اعضا و جوارحش بسپارد، به اسارت آنها در مىآيد.
«عَبْدُ الشَّهْوَةِ أسيرٌ لا يَنْفَكُّ أسْرُهُ
؛ بنده شهوت، اسيرى است كه هرگز از اسارت بيرون نيايد». [3]
[1] غررالحكم، شماره 7395.
[2] بحارالانوار، ج 77، ص 82.
[3] غررالحكم، شماره 6966.