اسم الکتاب : گفتار معصومين( ع) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 128
شوهر و
فرزندانش درود مىفرستند. آگاه باشيد كه هركس مرا بعد از وفات زيارت كند مثل آن
است كه در زمان حيات به زيارتم آمده باشد و هركس به زيارت فاطمهام برود مثل آن
است كه مرا زيارت كرده باشد.
عمّار
گردنبند را گرفت و خوشبو نمود و در پارچه يمانى گذاشت و به غلامش گفت: اين را
ببر خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله تقديم كن، خودت را نيز به آن حضرت بخشيدم.
وقتى غلام پيش رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت، حضرت مال را با غلام به فاطمه
بخشيد.
فاطمه
گردنبند را گرفت و غلام را آزاد نمود، هنگامى كه غلام ديد آزاد شده است، خنديد.
علّت خندهاش را پرسيدند، جواب داد: از بركت اين گردن بند مرا شگفت آمد، زيرا
گرسنهاى را سير كرد و برهنهاى را پوشش داد و تهى دستى را بىنياز كرد و بندهاى
را آزاد نمود، در حالىكه باز به صاحبش رسيد. [1]