responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 33

ب) روايات:

روايات از منابع شيعه و اهل سنّت است:

* و كتب محمد بن الحسن الصفّار

(استاد شيخ صدوق)

الى ابى محمد بن حسن بن على عليهما السلام‌

(امام حسن عسكرى)

فى رجل أراد أن يشهد على امرأة ليس لها بمَحْرَم هل يجوز له أن يشهد عليها من وراء الستر

(پرده)

و يسمع كلامها اذا شهد عدلان انّها فلانة بنت فلان التى تشهدك و هذا كلامها أو لا تجوز الشّهادة عليها حتى تبرز

(بيرون بيايد)

و تثبتها بعينها؟ فَوَقّع عليه السلام تَتنَقَّب و تظهر للشهود إن شاء اللّه. [1]

(تنها اين روايت است كه دستور نقاب زدن داده است).

جواب: سند حديث ظاهراً عيبى ندارد چون «صفّار» از ثقات است ولى از نظر دلالت چند مشكل دارد:

1- فرض كلام در جائى است كه زن دلش مى‌خواسته در پشت پرده باشد و راوى هم كأنّ مى‌گويد براى زن هم سخت است كه بيرون بيايد، يعنى موردى است كه تمايلى به ظهور و بروز نيست، امام هم در جواب مى‌فرمايد حال كه تمايل دارد بيرون نيايد راهش اين است كه نقاب بزند و بيرون بيايد و اين غير از اين است كه بپرسند آيا زن نقاب بزند يا نه؟ پس اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.

2- نقاب چيست؟ آيا نقاب تمام صورت را مى‌پوشاند؟

نقابها مختلف هستند برخى قسمتى از پيشانى و برخى تمام صورت را مى‌پوشاند حال اگر نقاب تمام صورت را بپوشاند فايده‌اى ندارد چون باز بايد دو نفر شهادت دهند كه خودِ اوست، پس معلوم مى‌شود كه نقاب، ساتر تمام وجه نبوده است، بنابراين اين حديث كه بهترين حديث قول دوّم است از حيث دلالت، اشكال دارد.

* ... عن ابى جميله، عن ابى جعفر و ابى عبد اللَّه عليهما السلام قالا: ما من أحدٍ إلّا و هو يصيب حَظاً من الزّنا فزنا العينين النّظر و زنا الفم القُبلة و زنا اليدين اللمس، صدق الفرج ذلك أو كذب. [2]

از اين روايت استفاده مى‌كنند كه زناى چشم، حرام و نظر هم عام است و همه چيز را شامل مى‌شود حتى وجه و كفّين، پس اطلاق حديث و تعبير به زنا دليل بر اين مى‌شود كه نظر به وجه و كفّين حرام است.

جواب: اسم اصلى «أبو جميله» «مفضّل بن صالح» است كه غالباً او را به عنوان مجهول يا ضعيف ذكر كرده‌اند و حدود 99 روايت دارد كه خالى از ضعف نيستند. از جمله ابن غضائرى مى‌گويد:

«ضعيف كذّاب يضع الحديث».

ولى مرحوم وحيد بهبهانى كه از بزرگان رجال است تمايل دارد كه أبو جميله را تقويت كند و مايل است كه بگويد:

«لا يخلو عن توثيق» چون بزرگان رجال از او نقل كرده‌اند ولى نقل بزرگان رجال دليل بر توثيق نيست.

دلالت روايت هم خالى از اشكال نيست چون روايت منصرف است به جائى است كه نگاه به قصد لذّت باشد كه از بحث ما خارج است زيرا ما شرط كرديم كه بدون تلذّذ و ريبه باشد.

* ... عن سعد الاسكاف، عن أبي جعفر عليه السلام:

جوانى از انصار زنى را در يكى از كوچه‌هاى مدينه ديد و زمانى بود كه زنها صورت خود را خوب نمى‌گرفتند و مقنعه‌ها را پشت گوش مى‌انداختند.

جوان به زن نگاه كرده و به دنبال آن زن مى‌رود تا به يك كوچه تنگ مى‌رسد كه يكى از طوايف مدينه در آنجا ساكن بود. جوان يك مرتبه به ديوار خورد و يك تكه شيشه يا استخوان صورتش را زخمى كرده با خود گفت همين گونه خدمت پيامبر مى‌روم و به او مى‌گويم كه چه شده است، خدمت پيامبر آمد، پيامبر فرمود

: ما هذا، فاخبره فهبط جبرئيل بهذه الآية: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...»‌. [3]

به اين حديث استدلال كرده‌اند كه جوان به صورت زن نگاه مى‌كرد و آيه هم قدر متيقّن صورت را مى‌گيرد پس دليل بر مطلوب است.

جواب: اگر اين روايات دلالت داشت نياز به بررسى سند نداشت چون تضافر آن براى ما كافى بود ولى جناب «سعد اسكاف» در بين علماء رجال محلّ كلام است كه بعضى او را قبول كرده‌اند و برخى مثل نجاشى قبول نكرده‌اند، شايد از كلمات شيخ طوسى استفاده شود كه مقبول است.

از نظر دلالت هم اصلًا دلالت ندارد چون مورد آيه چشم چرانى به قصد لذّت بوده كه همه قبول دارند و بحث ما در جائى است كه نگاه بدون قصد لذّت باشد.

* ... عن على بن عقبه، عن أبيه عن أبى عبد اللّه عليه السلام قال: سمعته يقول: النَّظْرة سهم من سهام إبليس مسمومٌ‌

(تير زهرآلود)

و كم من‌


[1] من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 67.

[2] ح 2، باب 104 از ابواب مقدّمات نكاح.

[3] ح 4، باب 104 از ابواب مقدّمات نكاح.

اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 33
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست