responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 31

از اين كه پيامبر وجوه را نمى‌فرمايد معلوم مى‌شود كه وجوه مفروغ عنه بوده است پس به دلالت التزامى آن را مى‌فهميم.

* ... محمّد بن يعقوب، عن عدة من اصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عيسى (قمى)، عن ابن محبوب، عن عُباد بن صهيب‌

(محل بحث است ولى با تحقيق به اين نتيجه رسيديم كه وثاقت او را مى‌توان پذيرفت)

قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: لا بأس بالنّظر إلى رءوس أهل تهامة

(مناطق حاشيه جزيره عربستان)

و الأعراب‌

(عربهاى بيابانى)

و أهل السّواد

(عراقيها)

و العلوج‌

(قبيله‌اى بودند)

لأنّهم إذا نُهوا لا ينتهُون .... [1]

معلوم مى‌شود آنجايى كه نهى از منكر اثر ندارد نگاه كردن بدون تلذّذ و ريبه اشكال ندارد. حال از اين كه موها را گفته و صورت را نگفته است، معلوم مى‌شود كه صورت مفروغ عنه بوده است (دلالت التزامى).

20 ادامه مسئله 18 ..... 24/ 7/ 78

* ... عن محمّد بن اسماعيل بن بزيع‌

(از مردان با شخصيت بود و از اصحاب امام رضا بود)

قال: سألت ابا الحسن الرضا عليه السلام عن امّهات الأولاد

(امّ ولد)

لها أن تكشف رأسها بين يدى الرّجال؟ قال:

تُقَنِّعْ. [2]

براى روشن شدن معنى حديث مطلبى را ذكر مى‌كنيم و آن اينكه از احاديث زيادى استفاده مى‌شود كه حجاب سر براى كنيزان لازم نبود به گونه‌اى كه سر برهنه نماز مى‌خواندند. مذهب مشهور فقها هم همين است و ظاهراً صاحب جواهر [3] هم نظر مشهور را دارد و به نظر ما از آيه قرآن هم مى‌توانيم اين معنى را استفاده كنيم، چون آيه مى‌فرمايد:

«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‌ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»‌ [4] زنان جلباب را چنان به خود بپوشانند كه موهايشان پيدا نباشد بعد مى‌فرمايد كه اين سبب مى‌شود كه شناخته شوند. چگونه اگر حجاب داشته باشند شناخته مى‌شوند؟ اين به خاطر اين است كه كنيزان سر برهنه بودند و كسانى كه اهل ريبه بودند با كنيزها مزاح مى‌كردند و آيه مى‌گويد كه آنها سرهاى خود را بپوشانند تا شناخته شوند كه كنيز نيستند تا اهل ريبه مزاحم آنها نشوند. پس از اين آيه استفاده مى‌شود كه كنيزها سرشان برهنه بوده است.

چرا آيه حجاب به كنيزان دستور پوشش سر را نمى‌دهد؟

شايد به جهت پايين بودن فرهنگشان بوده است.

اگر اين كنيز به منزله همسر صاحب خودش (امّ ولد) شد آيا مى‌تواند سر خود را برهنه كند؟ امام عليه السلام مى‌فرمايد: نمى‌تواند، چون در مسير آزادى است چرا كه از سهم فرزند خودش آزاد مى‌شود بايد حجاب را رعايت كند.

در اين روايت سخن از پوشاندن و نپوشاندن سر است. و از صورت، نه ابن بزيع سؤال مى‌كند و نه امام جواب مى‌دهد، معلوم مى‌شود كه صورت مفروغ عنه بوده است.

طايفه سوّم: روايات متعدّدى كه در مورد پوشش زن در حال نماز آمده است‌

كه پوشاندن گردى صورت و دستها تا مچ و در بعضى روايات قدمين لازم نيست. اين روايات مطلق است و نماز در خانه يا جماعت را شامل است. در آن زمان وضع چنان نبود كه براى زنان پرده‌اى بكشند، پس در حال نماز به طور مطلق اجازه عدم ستر داده شده و اگر بنا بود بپوشانند بايد روايات را قيد مى‌زدند ولى هيچ كدام از روايات قيد ندارد كه به صورت دلالت التزامى از اين روايات مى‌فهميم كه نظر به وجه و كفّين جايز است.

بعضى به ادلّه ديگرى هم تمسّك كرده‌اند كه ما استدلال نكرده‌ايم، مثل مسئله عسر و حرج كه اگر صورتش را بپوشاند به زحمت مى‌افتد ولى دليل محكمى نيست و به عنوان مؤيّد خوب نيست.

هذا تمام الكلام فى ادلّة جواز عدم ستر الوجه و الكفّين.

ادلّه قول دوّم (الستر مطلقاً حتى الوجه و الكفّين):

الف) آيات:

به بعضى از آيات قرآن استدلال كرده‌اند:

1- آيه‌ «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»‌ [5].

«يَغُضُّوا»‌ در اين آيه عام است و شامل وجه و كفّين مى‌شود، چون حذف متعلّق دليل بر عموم است.

2- آيه‌ «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ»‌ [6].

از اينكه «بعولتهنّ» و «آبائِهِنَّ»‌ استثنا شده است معلوم‌


[1] ح 1، باب 113 از ابواب مقدّمات نكاح.

[2] ح 1، باب 114 از ابواب مقدّمات نكاح.

[3] جواهر، ج 29، ص 68.

[4] آيه 59، سوره احزاب.

[5] آيه 30، سوره نور.

[6] آيه 31، سوره نور.

اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 31
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست