اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 16
الأبكار
إلّا بإذن آبائهنَّ»
در اينجا
مادّه نكاح به معنى عقد است.
- باب 9 از
ابواب عقد نكاح، فيه رواياتٌ عديدة تدلّ على اعتبار أذن الأب مع الباكرة الرشيدة
في النّكاح: «و لا تنكح الا بأمرها» كه نكاح به معنى عقد است.
- باب 27 از
ابواب عقد نكاح، ح 3 و 1 كه دلالت بر بطلان نكاح شِغار مىكند، (نكاح شغار عبارتست
از نكاح دو زن كه هر يك مهريّه زن ديگر واقع مىشود)
«نهى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله عن نكاح
الشغار» و «نهى النكاح و المرأتين ...»
در اينجا نيز
مراد از نكاح عقد است.
- باب 1 از
ابواب ما يحرم بالمصاهرة، ح 1، 2 و 4.
- در أبواب
طلاق و مهور هم روايات متعدّدى دارد، مثلًا مىگويد فسخ نكاح در اين عيوب جايز است
كه نكاح به معنى عقد است نه وطى.
نتيجه: همان
گونه كه در آيات كلمه نكاح به معنى عقد بكار رفته است، در لسان احاديث هم به همين
صورت است ولى در لسان روايات موارد نادرى داريم كه در آنها نكاح به معنى وطى استعمال
شده است، از جمله در باب روزه
در صدر اسلام
مسلمانان بعد از افطار تا زمانى كه نخوابيده بودند حق خوردن و آميزش را داشتند ولى
هنگامى كه مىخوابيدند ممنوع از خوردن و آميزش بودند، اين حكم بر مسلمانان مشكل
شد، آيه نازل شد كه اين حكم برداشته شده است و اجازه اكل و شرب و نكاح تا طلوع فجر
داده شد. نكاح در اينجا به معنى عقد ازدواج نيست بلكه به معنى وطى است:
* ... انّ
اللّه لمّا فرض الصيام، فرض أن لا ينكح الرّجل أهله في شهر رمضان
(نكاح يعنى وطى)
... و كان
من المسلمين شُبّان ينكحون نسائهم باللّيل سرّاً لقلّة صبرهم.. [1]
*
... فأحلَّ اللّه النّكاح بالليل في شهر رمضان، و الأكل بعد النّوم
[2]
(كلمه نكاح مسلماً به معنى وطى است).
در موارد
ديگرى هم داريم كه كلمه نكاح قليلًا به معنى وطى استعمال شده است (مثلًا در مذمت
هم جنس بازى) ولى آنچه كه شايع است، نكاح به معنى عقد است.
إن قلت: شما
اطّراد را دليل بر حقيقت دانستيد، در حالى كه اينها موارد استعمالى است كه قرينه
هم در كنار آن است و ما قبول نداريم كه استعمال كثيره توأم با قرينه دليل بر حقيقت
باشد.
قلنا: اطّراد
علامت حقيقت است و لو همراه با قرينه باشد، چون وضع بر دو گونه است وضع تخصّصى
(تعيّنى) و وضع تخصيصى (تعيينى)، گاهى اسم كسى را احمد مىگذاريم، اين وضع تخصيصى
است و گاهى به سبب كثرت استعمال، حقيقت مىشود، اين وضع تخصّصى است، چون حقيقت وضع
ايجاد علاقه بين لفظ و معنى در عالم اعتبار است كه وقتى لفظ را مىگويند انسان به ياد
معنى مىافتد، اين علقه و پيوند بين لفظ و معنى كه در ذهن است گاهى ناشى از وضع
تعيّنى است و گاهى ناشى از وضع تعيينى، مثلًا شارع مىخواهد لفظ «صلاة» را كه به
معنى «دعا» است به «اركان مخصوصه» انتقال دهد، لفظ صلاة را در اركان مخصوصه با
قرينه استعمال مىكند به طورى كه اگر بدون قرينه هم استعمال كند انس ذهن و پيوند و
علقه حاصل شده است، نكاح هم همينطور است يعنى در همه جا از لفظ «نكاح» عقد اراده
كردهاند و انس ذهن و علقه و پيوند حاصل شده است كه وقتى بدون قرينه استعمال شود،
عقد به ذهن مىآيد.
إن قلت: آيا
نكاح حقيقت شرعيه دارد (مثل صلاة) در حالى كه صاحب جواهر مىگويد نكاح حقيقت شرعيه
ندارد.
قلنا: دو
حالت دارد، اگر قائل شويم كه «نكاح» در لغت به معنى «وطى» است (كه اكثر ارباب لغت
گفتند) ما قائل به حقيقت شرعيه مىشويم و اگر در لغت قائل به اشتراك (عقد- وطى)
شويم در اين صورت مىگوئيم، مشترك ينصرف الى احد الفردين (عقد) پس يا به حقيقت
شرعيه و يا به انصراف قائليم كه نكاح به معنى عقد است.
9 مسئله 1
(صفات من يريد تزويجها) ..... 6/ 7/ 78
الامر
الخامس: نكاح از جمله عبادات است
گاهى در
كلمات بعضى از فقها ديده مىشود كه نكاح را از عبادات دانستهاند و يا بعضى ديگر
مىفرمايند: «فيه شوب من العبادة» صاحب جواهر مىفرمايد:
«لكن لا ريب فى انّ الاحتياط لا ينبغى تركه
خصوصاً فى النكاح الّذى فيه شوب من العبادات المتلقّاة (دريافت شده) من الشارع، و
الأصل تحريم الفرج الى ان يثبت سبب الحلّ شرعاً [3]
(اصل اين است
[1] وسائل، ج 7، ح 4، باب 43 از ابواب ما يمسك
عنه الصائم.
[2] وسائل، ج 7، ح 5، باب 43 از ابواب ما يمسك
عند الصائم.