responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 102

3- روايات:

در احاديث ما تعدّى به «باء» و «لام» و «الى» و «من» يافت شده است. در قرآن‌ «زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»*‌ داشتيم ولى مفسّران منكر آن هستند و «زوّجنا» را به معنى «قَرَنْنا» مى‌گيرند، امّا دليلى بر اين تفسير نداريم و «زوّجنا» به معنى تزويج است، شايد چون در كتب لغت تعدّى به باء را نيافته بودند چنين توجيه كرده‌اند ولى اين تفسير درست نيست.

در روايات متعدّدى تعدّى با هر چهار حرف جر وجود دارد البتّه ممكن است كه اغلب اين روايات از نظر سند ضعيف باشند امّا ضعف سند در اينجا ضررى ندارد چون بر فرض هم روايت مجعول باشد، جاعل روايت عرب بوده و قصد ما بيان استعمال لغت است نه شنيدن حكم خدا از زبان معصوم عليه السلام، پس هر جا استشهاد به روايات براى بيان استعمالات عرب است، اسناد روايات مورد توجّه واقع نمى‌شود چون استعمالات عربى را هر عرب مى‌تواند به كار برد و مى‌خواهيم بگوييم متعدّى به حرف جر در عرب استعمال شده است.

در تفسير عيّاشى در ذيل آيه‌ «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ»‌ چنين دارد:

عن ابى بصير

(مقطوعه)

فى الرجل ينكح امته لرجل‌

(مفعول دوّم با لام است)

أله أن يفرّق بينهما اذا شاء؟ [1]

و امّا تعدّى به حرف «الى» در دو مورد وجود دارد:

* ... عن درست بن عبد الحميد، عن ابى ابراهيم عليه السلام‌

(حضرت موسى بن جعفر)

قال: قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله تزوّجوا الى آل فلان فانّهم عفّوا فعفّت نسائهم و لا تزوّجوا الى آل فلان فانّهم بغوا فبغت نسائهم ... [2]

شاهد در تعدّى تزوّجوا با «الى» است.

* ... عن محمّد بن مسلم عن ابى عبد اللَّه عليه السلام فى حديث: لا تجالسوا شارب الخمر و لا تزوّجوه و لا تتزوّجوا اليه .... [3]

تعدّى به «من» كه در هيچ لغتى نديديم در روايات زياد است:

* و عن محمّد بن مسلم قال: سألت ابا عبد اللَّه عليه السلام عن الرجل، ينكح امته من رجل؟ قال: ان كان مملوكاً فليفرق بينهما اذا شاء .... [4]

* دعائم الاسلام عن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله انّه نهى عن نكاح الشغار و هو ان ينكح الرجل ابنته من رجل على ان ينكحه الآخر ابنته و ليس بينهما صداق .... [5]

در حديث ديگرى دارد كه جوانى خدمت حضرت على عليه السلام آمد و عرض كرد من مادرى دارم كه فرزندىِ مرا انكار مى‌كند و علّت آن اين است كه برادرهاى مادرم مى‌خواهند مرا از ارث آينده مادرم محروم كنند و مى‌گويند كه خواهرِ ما پسرى ندارد.

خليفه دوّم از من مدرك خواست و چون مدركى نداشتم مرا را محكوم كرد. على عليه السلام خطاب به برادرهاى مادر آن جوان فرمود شما مى‌گوييد اين خواهر شما هرگز شوهر نكرده است، اولياء او چه كسانى هستند؟ و از آنها پرسيدند آيا در مورد خواهرتان به من وكالت مى‌دهيد، عرض كردند بله، فرمود شاهد و گواه باشيد كه من خواهر شما را به ازدواج اين جوان درآوردم و مهر آن را چهارصد درهم قرار دادم و خودم آن را مى‌پردازم و به آن جوان فرمود كه دست زنت را بگير و برو امشب عروسى كنيد و فردا پيش من حاضر شو در حالى كه بر تو اثر غسل ظاهر است، وقتى مطلب به اينجا رسيد زن گفت:

تريد أن تزوّجنى من ولدى. [6]

و در جاى ديگر روايت دارد:

انّى قد زوّجت هذه الجارية من هذا الغلام،

پس هم در مقام انشاء و هم در مقام حكايت «مِن» وجود دارد و معلوم مى‌شود كه با «من» متعدّى مى‌شود.

موارد ديگرى هم داريم كه با «من» متعدّى شده كه از آن جمله:

«قد زوّجت فاطمة من على» [7]

«أوحى الى آدم أن يزوّج بناته من بنيه» [8]

«قال فانى قد زوّجتك من عون ابن جعفر» [9]

«زوّجت عبدى من أمتى فاشهدوا ملائكتى». [10]

موارد متعدّد ديگرى داريم كه با باء متعددى شده است:

«قال صلى الله عليه و آله يا على أبشر أبشر، فانّى قد زوّجتك بابنتى فاطمة عليها السلام». [11]

«فأوحى اللَّه اليه: انّى قد زوّجت علياً بفاطمة عليهما السلام». [12]

«قد زوّجت نفسى كما امرنى بعلى عليه السلام». [13]


[1] تفسير عياشى، ج 2، ص 265.

[2] ح 7، باب 31 از ابواب نكاح محرّم.

[3] وسائل، ج 17، ح 8، باب 11 از ابواب اشربه محرّمه.

[4] مستدرك الوسائل، ج 15، ح 2، باب 32 از ابواب نكاح عبيد و اماء.

[5] مستدرك الوسائل، ج 14، ح 2، باب 16 از ابواب عقد نكاح.

[6] وسائل، ج 18، ح 2، باب 21 از ابواب كيفيّت حكم.

[7] صحيفة الرضا، ص 172 و 293.

[8] وسائل، ج 14، ح 4، باب 3 از ابواب ما يحرم بالنسب.

[9] ذخائر العقبى، ص 171.

[10] مستدرك، ج 14، ح 11، باب 33 از ابواب مقدّمات نكاح.

[11] مدينة المعاجز، ج 2، ص 329.

[12] مستدرك، ج 15، ح 3، باب 4 از ابواب مهور.

[13] الفضائل، شاذان بن جبرئيل القمى، ص 101.

اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 102
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست