اسم الکتاب : فيلسوف نماها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 98
عمومى جهان طبيعت، اصلًا دليلى ندارد، بنابراين بايد او نيز مركز تحولات و
حوادث، و بالاخره مانند ساير موجودات، معلول علت ديگرى بوده باشد، لذا به اين
نتيجه رسيدند كه بايد مبدأ حقيقى را در ماوراى اين دستگاه، آنجا كه از دستخوش
تحولات بيرون است، و دست قوانين عالم ماده به دامان آن نمىرسد جستجو كرد.
مبدأ جهان را نبايد جزء طبيعت و محكوم قوانين آن دانست زيرا در اين صورت
امتيازى ميان او و ساير قسمتهاى دستگاه طبيعت وجود نخواهد داشت و دليلى ندارد كه
اين مبدأ آنها باشد چرا آنها مبدأ اين نباشند؟!
اين بود روش ساده و در عين حال طبيعى كه بشر را از روزهاى نخست با عالم ماوراى
ماده آشنا ساخت!
***
نظم و تصادف!
ولى اشتباه نشود پى بردن بشر به مبدأ اصلى جهان و پيمودن اين راه تنها به اين
وسيله كه گفته شد نبوده بلكه مشعلهاى فروزان ديگرى نيز به كمك انسان شتافته و او
را از راههاى پر پيچ و خم عالم ماده عبور داده و به سوى جهان ماوراى طبيعت رهبرى
كرده است.
فروغ و تابش اين مشعلها با پيشرفت علوم زيادتر شده و هر زمان حقايق تازهاى
از جهان طبيعت براى او كشف مىگرديد به همان نسبت راه توحيد و خداشناسى را در نظر
او روشنتر و آشكارتر مىنمود.
براى اينكه بتوانيم طرز تفكّر ساده بشر اوّليه را به نظر بياوريم خوب است محور
مطالعات خود را فردى قرار دهيم كه پس از تولد بلافاصله از اجتماع بركنار شده و در
آغوش طبيعت، در جزيرهاى كه دست بشر به آن راه نيافته است، با وسايل طبيعى بزرگ
شده، و به حدّ رشد رسيده است، روزها در اطراف جنگلها و چمنها و جويبارهاى جزيره
گردش مىكند و درباره طبيعت مطابق استعداد خود فكر مىنمايد.
اين شخص مىبيند برگهايى كه از درختان جدا مىشوند به طور نامنظمى در اطراف
متفرّق شده و هرگز صورت منظمى به خود نمىگيرند باز ملاحظه مىكند كه در اثر ريزش
تخم و دانههاى گياهان در گوشه و كنار، نباتاتى مىرويند ولى هرگز آنها صفوف منظم
و مرتبى را تشكيل نمىدهند كه از وضع قرار گرفتن آنها بتوان استفاده خاصى كرد، باز
مىبينيد در كنارههاى نهرها در اثر برخورد آب، دندانهها و بريدگىهايى ظاهر
مىشوند.
اين بريدگىها معمولًا به صورتهاى غير منظم و غير قابل استفاده مىباشند،
همچنين در اثر ريزش آب از نقاط بلند، سنگهاى كوچك و بزرگى كه در مسير آنها قرار
دارد به پايين مىريزند، و موقعى كه آب به وسط جلگههاى هموار مىرسد و فشار آن كم
مىشود در گوشه و كنار رودخانه متوقف مىشوند، البتّه ممكن است آنها در كنار
يكديگر يا بر روى هم قرار گيرند ولى هرگز به صورت يك كلبه محقر يا يك خانه كوچكى بيرون
نمىآيند!
اسم الکتاب : فيلسوف نماها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 98