اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 650
«اى كسى كه عبّاس را ديدى كه بر
فرومايگان حملهور شده و از پى او فرزندان حيدر كه هر يك شيرانى قوى بودند، قرار
داشتند.
با خبر شدم كه بر سر پسرم در حالى كه دستش را قطع كرده بودند، عمود آهنين زده
شد؛ واى بر شير بچهام كه عمود آهنين بر فرقش فرود آمد!
آرى؛ اگر شمشير در دستانت بود، هرگز كسى به تو نزديك نمىشد».
همچنين خطاب به زنان مدينه مىگفت:
لاتَدْعُوَنِّي وَيْكِ امَّ الْبَنينَ
تُذَكِّريني
بِلُيُوثِ الْعَرينَ
كانَتْ بَنُونَ لي أُدْعى بِهِمْ
وَالْيَوْمَ
أَصْبِحْتُ وَلا مِنْ بَنينَ
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى
قَدْ واصَلُوا
الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتينِ
«ديگر مرا ام البنين نخوانيد؛ چراكه
مرا به ياد شيران بيشه (رزم و جهاد) مىاندازيد.
مرا پسرانى بود كه به خاطر آنها امّ البنين خوانده مىشدم، ولى امروز ديگر مرا
پسرانى نيست (تا بهخاطر وجود آنان امّ البنين خوانده شوم).
آن چهار پسرى كه (در ميدان جهاد) همچون عقابهاى تيز پرواز بودند (آن قدر
شجاعت و استقامت به خرج دادند كه) با رگهاى بريده به ملاقات مرگ رفتند (و به
شهادت رسيدند)». [1]
***
بى ترديد اين عزادارىها كه ناشى از
غمى عميق و دردى جانكاه داشت، يادآور مظلوميت امام حسين عليه السلام و يارانش و
افشاگر ستم يزيد و جانيان شام و عوامل مزدور آنان بود و سبب زنده نگه داشتن خاطره
عاشورا، بيدارى مردم و ايجاد روح مقاومت و شجاعت در آنان و سرانجام انقلاب و قيام
مىشد.
آنجا كه نتوان با شمشير و نيزه به جنگ با دشمنان برخاست، مىتوان با قطرههاى
اشك، سيلى بنيان كن به راه انداخت و بساط ظالم را برچيد.
به ديگر سخن، اين شورها و اشكها، عواطف را بر مىانگيزد، آتش نفرت از