اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 63
محضر امام
عليه السلام مىرسيدند، آن حضرت از آنان مىخواست در رثاى حسين بن على عليه السلام
اشعارى بخوانند و گاه خود آن شاعران از امام عليه السلام اجازه مىگرفتند تا
اشعارى در رثاى سيد الشهداء عليه السلام بخوانند. در پارهاى از موارد امام عليه
السلام به خانواده خويش مىفرمود: پشت پرده بنشينند و آن اشعار را بشنوند و در
واقع، محفلى از دوستان خالص اهلبيت عليهم السلام براى عزاى سالار شهيدان بر پا
مىشد.
داستان
ابوهارون مكفوف را پيش از اين آوردهايم و اينك نمونهاى ديگر را نقل مىكنيم.
عبداللّه بن
غالب مىگويد: به محضر امام صادق عليه السلام شرفياب شدم و در حضور آن حضرت
مرثيهاى در باره امام حسين عليه السلام خواندم. هنگامى كه به يك بيت حسّاس از آن
مرثيه رسيدم، صداى زنى را از پشت پرده شنيدم كه با گريه فرياد زد:
از دِعبل
خُزاعى (شاعر معروف اهل بيت عليهم السلام) نقل شده است كه من در ايّام شهادت امام
حسين عليه السلام به محضر امام رضا عليه السلام شرفياب شدم. ديدم آن حضرت محزون
واندوهگين نشسته و يارانش نيز گرد آن حضرت نشستهاند. هنگامى كه مرا ديد فرمود:
«خوش آمدى اى دعبل! آفرين بر كسى كه با دست و زبانش ما را يارى مىكند!».
سپس در كنار
خويش براى من جا باز كرد و مرا كنارش نشاند. آنگاه به من فرمود: اى دعبل! دوست
دارم امروز براى ما مرثيه بخوانى؛ چراكه اين ايّام روزهاى اندوه ما اهل بيت عليهم
السلام و ايّام شادمانى دشمنان ما- به ويژه بنىاميّه- است. (سپس امام عليه
السلام
[1] بحارالانوار، ج 44، ص 286؛ ماجراى مرثيه
سرايى ابوعماره در محضر امام صادق عليه السلام و گريه آن حضرت و اهل خانه نيز
نمونه ديگرى است. (همان، ص 282).
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 63