اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 613
حسين عليه السلام و خاندانش خوشحال شد، امّا بر اثر خشم مسلمين از آن كار
اظهار ندامت مىكرد، ولى با اين حال مردم از او خشمگين بودند و حق داشتند كه او را
دشمن بدارند. [1]
طبرى نيز نقل مىكند: يزيد پسر مرجانه را لعنت
مىكرد و مىگفت:
«فَبَغَّضَني بِقَتْلِهِ إِلَى الْمُسْلِمِينَ وَ زَرَعَ لي في قُلُوبِهِمُ
العَداوَةَ، فَبَغَّضَنِي الْبَرُّ وَ الْفاجِرُ بِمَااسْتَعْظَمَ النَّاسُ مِنْ
قَتلي حُسَيْناً
؛ ابن زياد مرا با كشتن حسين عليه السلام منفور مسلمانان قرار داد و بذر عداوت
آنان را با من در قلبشان كاشت. و چون كشتن حسين عليه السلام براى مردم گران آمده
همگان مرا دشمن مىدارند». [2]
به يقين اين عقبنشينى مصلحتى يزيد و تغيير موضع سياسى بر اثر خطبههاى
افشاگرانه حضرت زينب و امام سجاد عليهما السلام در شام و بيدارى مردم بود، وگرنه
هرگز يزيد با آن سابقه و آن كلمات مسرّتآميزى كه در آغاز بر زبان راند، از كار
خود پشيمان نبود و از اين رو، پسر مرجانه و ديگر فاجعهآفرينان حادثه كربلا را
هرگز محاكمه و مجازات نكرد و همچنان آنان را بر مناصبشان باقى گذاشت! [3]
***
19- گفتگوى منهال با امام سجاد عليه
السلام
در مدت زمانى كه اهل بيت عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز
از گرما و شب از سرما آسوده نبودند. [4] روزى امام سجاد عليه السلام از آنجا بيرون آمد، تا هوايى
تازه
[3]. ابن كثير عالم متعصّب اهل سنّت-
كه شيوه او غالباً توجيه خلافكارىهاى معاويه و يزيد است- در اين ارتباط
مىنويسد: «وَقَدْ لَعَنَ [يَزيدُ] إبْنَ زِيادٍ عَلى فِعْلِهِ ذلِكَ، وَشَتَمَهُ
فيما يَظْهَرُ وَيَبْدُو، وَلكِنْ لَمْ يَعْزِلْهُ عَلى ذلِكَ، وَلا عاقَبَهُ،
وَلا أَرْسَلَ يَعِيبُ عَلَيْهِ ذلِكَ؛ يزيد، ابن زياد را به سبب چنين جنايتى لعن
كرد و به طور آشكارا وى را شماتت نمود، ولى نه او را از مقامش بركنار كرد و نه وى
را مجازات نمود و نه حتى نامه و يا فرستادهاى را براى سرزنش وى فرستاد!» (البداية
والنهاية، ج 8، ص 204).