اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 589
مشهد النقطة
آنها كه سر مبارك امام حسين عليه السلام را با خود مىبردند، در بين راه به
مكانى رسيدند و سر مقدّس آن حضرت را بر روى سنگ بزرگى نهادند. قطره خونى از آن سر
مقدّس بر روى آن سنگ چكيد، و روايتاست كه پس از آن هر سال در روز عاشورا از آن
سنگ خون مىجوشيد و مردم از اطراف و نواحى در آن مكان اجتماع مىكردند و براى امام
حسين عليه السلام ماتمى برپا مىنمودند و شيون و ناله سر مىدادند. اين ماجرا تا
زمان عبدالملك مروان ادامه داشت، تا آنكه وى دستور داد آن سنگ را از آن مكان منتقل
كرده و به مكان نامعلومى بردند؛ پس از آن اثرى از آن سنگ ديده نشد ولى مردم در
آنجا بنايى برپا كردند و نامش را «نقطه» يا «مشهد النقطه» ناميدند. [1]
حلب
در شهر حلب (در سوريه) زيارتگاه معروفى است به نام «مشهد السقط» كه در علّت
نامگذارى آن گفتهاند: چون كاروان اسيران به اين مكان رسيدند، فرزندى از امام حسين
عليه السلام در آنجا سقط شد كه «محسن» نام داشت و او را در آنجا به خاك سپردند. [2]
بعلبك
مرحوم علامه مجلسى مىنويسد: در برخى از كتابها آمده است كه چون كاروان اسيران
به بعلبك نزديك شدند، به والى آن شهر ورود اسيران را اطلاع دادند؛ او نيز دستور
داد پرچمها (ى پيروزى) را برافرازند و به پيشواز كاروان بروند، كودكان نيز همراه
آنها خارج شدند و به تماشاى اسيران شتافتند. ام كلثوم عليها السلام چون اين
صحنهها
[1]. مقتل الحسين مقرّم، ص 346؛ مرحوم
حاج شيخ عباس قمى نيز در نفس المهموم، ص 238 اين ماجرا را نقل كرده است.