اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 587
12- نامه ابن زياد به يزيد
عبيداللَّه بن زياد نامهاى به يزيد نوشت و او را از شهادت امام حسين عليه
السلام و يارانش آگاه ساخت. هنگامى كه يزيد از مضمون نامه باخبر شد، در پاسخ
نامهاى به عبيداللَّه نوشت و دستور داد كه سر امام حسين عليه السلام و يارانش را
همراه با اسيران روانه شام نمايد.
ابن زياد نيز سرهاى شهدا را به همراه اسيران و زنان، همچون اسيران بلاد كفر به
سوى شام گسيل داشت، در حالى كه چهرههايشان را نمايان ساخت و در معرض نگاه مردم
نواحى و بلاد قرار داد. [1]
مطابق نقل شيخ مفيد هنگامى كه كاروان اسيران را از كوفه كوچ مىدادند، ابن
زياد دستور داد، غل و زنجيرى به گردن امام سجاد انداختند و با اين وضع او را روانه
اين سفر كرد:
(وَ أمَرَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلى
عُنُقِهِ). [2]
***
به نظر مىرسد مصائب اهل بيت عليهم
السلام در كوفه و شام از مصيبتهاى كربلا جانسوزتر بود؛ همانگونه كه در ماجراى ورود
به كوفه بيان شد و نيز به هنگام روانه ساختن به سوى شام از كتب معتبر نقل كرديم،
زنان حريم حسينى عليه السلام را با چهرههاى نمايان وپوشش نامناسب ميان مردان حركت
دادند و با فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله همانند اسيران بلاد كفر رفتار
نمودند.
اگر نبود كه اين ماجرا در كتابهاى معتبرى از شيخ مفيد و سيد بن طاووس و مانند
آن آمده، باور كردن آن بسى دشوار بود؛ ولى اين برخوردها واقعيت دارد. از آن مردم
پست و دنياپرست و بىايمان، برخوردهايى سرزد و رنجهايى بر خاندان عصمت و طهارت
وارد آمد كه جاى آن داشت آسمانها از هم متلاشى شود، چرخ گردون از حركت باز