اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 541
بيابان در پيش گرفتند و در آن متوارى شدند. تعدادى نيز به دشمن سنگدل استغاثه
مىكردند و تقاضاى رحم و مروت داشتند.
يادآورى اين خاطره تلخ همواره اشكها را از ديدگان امام سجاد عليه السلام جارى
مىساخت. او مىفرمود: «بخدا سوگند، من هيچگاه به عمّهها و خواهرانم نظر نمىكنم
جز اينكه گريه گلويم را مىفشارد و ياد مىكنم آن لحظات را كه آنها از خيمهاى به
خيمه ديگر مىدويدند و منادى سپاه دشمن فرياد مىزد كه: خيمههاى ستمگران را آتش
بزنيد!». [1]
حتى امامان معصوم عليه السلام ديگر نيز با يادآورى آتش گرفتن خيام امام حسين
عليه السلام به سختى متأثّر مىشدند.
در روايتى مىخوانيم هنگامى كه منصور دوانيقى درِ خانه امام صادق عليه السلام
را آتش زد، تعدادى از شيعيان خدمت آن حضرت شرفياب شدند، امام عليه السلام را گريان
و اندوهگين ديدند، از دليل آن پرسيدند، فرمود:
«لَمَّا أَخَذَتِ النَّارُ ما فِي الدِّهْليزِ نَظَرْتُ إلَى نِسائِي وَبَناتِي
يَتَراكَضْنَ فِي صَحْنِ الدَّارِ مِنْ حُجْرَةٍ إلى حُجْرَةٍ وَمِنْ مَكانٍ إلى
مَكانٍ، هذا وَأَنا مَعَهُنَّ في الدّارِ فَتَذَكَّرْتُ فِرارَ عِيالِ جَدِّيَ
الْحُسَيْنِ عليه السلام يَوْمَ عاشُورا مِنْ خَيْمَةٍ إلى خَيْمَةٍ وَمِنْ
خَباءٍ إلى خَباءٍ
؛ گريه من براى آن است كه وقتى آتش در دهليزخانه زبانه كشيد، زنان و دخترانم
را ديدم كه از اين اطاق به آن اطاق و از اين جا به آن جا پناه مىبرند با آنكه
(تنها نبودند و) من نزدشان حضور داشتم، با ديدن اين صحنه به ياد بانوان جدّم حسين
عليه السلام در روز عاشورا افتادم كه از خيمهاى به خيمه ديگر و از پناهگاهى به
پناهگاه ديگر فرار مىكردند». [2]
***
آتش زدن خيمههايى كه زنان و كودكان
خردسال در آن بودند، نشان مىدهد كه هدف نهايى دشمن اين بود كه حتى نسل و ذريه پاك
رسول خدا صلى الله عليه و آله را ريشهكن كنند، اين صحنهها نشان از بىرحمى و
سنگدلى دشمنان و اوج مظلوميت خاندان اهلبيت عليهم السلام
[1]. رجوع شود به: حياة الامام الحسين
عليه السلام، ج 3، ص 298- 299.