؛ به سوى نبرد بشتاب، تا تو را مثل دو برادرت شهيد ببينم، پس آن را به حساب
خدا بگذارم آنگونه كه آن دو را به حساب خداوند گذاشتم». [3]
جعفر به سوى ميدان گام نهاد در حالى كه اين رجز را مىخواند:
إِنّي أَنَا جَعْفَرُ ذُوا الْمَعالِي
ابْنُ عَلِيِّ
الْخَيْرِ ذُو النَّوالِ
ذَاكَ الْوَصِيُّ ذُوالسَّنا وَالْوالِي
حَسْبِي بِعَمّي
جَعْفَر وَالْخالِ
أَحْمِي حُسَيْناً ذِي النَّدى الْمِفْضالِ
«منم جعفر، صاحب مراتب والا، پسر علىِ
نيكوكار و بخشنده. آن كه وصىّ پيامبر و داراى مراتب بلند و ولايت است. مرا كافى
است كه به عمويم جعفر و دايىام افتخار كنم و برتر از آن، اينكه حسين عليه السلام
آن صاحب فضائل و كرم را حمايت نمايم». [4]
[1]. رجوع شود به: مقاتل الطالبيين، ص
55 و بحارالانوار، ج 45، ص 37.
[2]. رجوع شود به: تنقيح المقال، ج 1،
ص 219 و اعيان الشيعه، ج 4، ص 129.