اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 488
حال مبارزه چنين رجز مىخواند:
نَشْكُو إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعُدْوانِ
فِعالَ قَوْمٍ
فِي الرَّدىء عُمْيانِ
قَدْ بَدِّلُوا مَعالِمَ الْقُرْآنِ
وَمُحكَمَ
التَّنْزيلِ وَالتِّبْيانِ
وَأَظْهَرُوا الْكُفْرَ مَعَ الطُّغْيانِ
«از كردار گروهى كه در پستى همانند
كورانند به خدا شكايت مىبريم، همانها كه معارف قرآن و محكمات تنزيل را تغيير
دادند و كفر و طغيان را آشكار ساختند».
محمد همانند ديگر جوانان بنىهاشم مىجنگيد تا به دست «عامر بن نهشل» به شهادت
رسيد. [1]
طبرى نقل مىكند: هنگامى كه خبر شهادت امام حسين عليه السلام و فرزندان
عبداللَّه بن جعفر به مدينه رسيد، مردم مدينه به خانه عبداللَّه بن جعفر به قصد
تسليت تردد مىكردند، «ابواللَسلاس» [2] غلام عبداللَّه بن جعفر گفت: «اين گرفتارىها از ناحيه
حسين عليه السلام بر ما وارد شد» عبداللَّه به غلام حمله كرد و گفت:
اى پسر كنيز! درباره حسين چه مىگويى؟ به خدا سوگند اگر من هم بودم از او جدا
نمىشدم تا جانم را نثارش كنم. اينجا جائى است كه بايد از جان گذشت، بر من آسان
است كه فرزندانم در يارى برادر و پسر عمويم (و در طريق هدف مقدسش) به شهادت رسيدند
و يارىاش كردند.
؛ خدا را سپاس مىگويم؛ شهادت امام حسين عليه السلام بر من سخت و ناگوار است؛
گرچه خودم حضور نداشتم تا جانم را نثارش كنم، فرزندانم چنين كردند و او را يارى
نمودند». [3]
[1]. بحارالانوار، ج 45 ص 34 و رجوع
شود به: نفس المهموم، ص 167.
[2]. در بحارالانوار (ج 45، ص 122)
نام وى ابوالسلاسل وارد شده است.
[3]. تاريخ طبرى، ج 4، ص 357؛ ارشاد
مفيد، ص 461 و بحارالانوار، ج 45، ص 123.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 488