اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 460
عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ والِداهُ
فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ
نَظيرٍ
لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحى
لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرٍ مُنيرٍ
«امير من، حسين است و چه نيكو اميرى؛
كه شادى دل پيامبرِ بشير و نذير است.
على و فاطمه پدر و مادر اويند، آيا شما براى او همانندى مىشناسيد؟!
طلعتش مانند خورشيد نيم روز است و چهرهاش چون ماه شب چهارده درخشان است». [1]
اين نوجوان چون به شهادت رسيد دشمن سرش را جدا كرده و آن را به سوى امام عليه
السلام پرتاب كرد. مادر شجاعش «بحريّه» دختر «مسعود خزرجىّ» سر فرزندش را برداشت و
بوسيد و با همان سر به طرف دشمن حمله كرد و آن را بر سر مردى از سپاه ابن سعد
كوبيد. آنگاه برگشت و ستون خيمه را گرفت و در حالى كه اين رجز را مىخواند بر دشمن
حمله كرد:
أَنَا عَجُوزٌ فِي النِّساءِ ضَعيفَةٌ
خَاوِيَةٌ
بالِيةٌ نَحيفَةٌ
أَضْرِبُكُمْ بِضَرْبَةٍ عَنيفَةٍ
دُونَ بَنِي
فَاطِمَةَ الشَّريفَة
«با اينكه در ميان زنان، پيرهزنى
ضعيف، سست استخوان، فرو ريخته و لاغر اندامم، ولى در حمايت از فرزندان فاطمه
گرامى، ضربات مهلكم را بر شما وارد مىسازم».
پس از آن عمود خيمه را به سوى دشمن پرتاب كرد كه به دو نفر از آنها برخورد
كرد. امام حسين عليه السلام وى را به خيمه بازگرداند. [2]
***
به هنگام دفاع از حق و جهاد براى كسب
عزّت و شرف و جلب رضاى خدا، زن و مرد يكسانند، همه به ميدان مىآيند و هر كدام به
نوبه خود، وظيفه خود را ايفا مىكند و چه جالب است صحنه كربلا كه همه درسها را در
خود نهفته دارد.
[1]. بحارالانوار، ج 45، ص 27 و رجوع
شود به: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 104 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 22.
بخشهايى از اين اشعار به برخى ديگر از ياران امام حسين عليه السلام نيز نسبت داده
شد. (رجوع شود به: اعيان الشيعة، ج 3، ص 303).