اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 458
بِأَنَّ قَوْمِي أنَّهُ الْأَقْرانِ
لَدَى الْوَغا
وَسَادَةُ الفُرْسَانِ
مُباشِرُ الْمَوْتِ بِطَعْنٍ آنِ
لَسْنا نَرَى
الْعَجْزَ عَنِ الطَّعانِ
آلُ عَلِيٍّ شيعةُ الرَّحْمانِ
وَ آلُ زِيادٍ
شيعةُ الشَّيْطانِ
«قبائل كاهل، دودان، خندف و بنوقيس
همگى مىدانند كه قبيله من در روز جنگ و رويارويى، نزديكترين افراد به حريفان و
همرزمانند. با ضربهاى كارى، دشمن را از پاى در آوريم و هيچ اظهار عجز و ناتوانى
نكنيم. آل على، پيروان خداوند رحمانند ولى آل زياد پيروان شيطانند». [1]
او با آن سن زياد مردانه جنگيد تا به فيض شهادت نائل آمد.
وى از نژاد ترك و خادم و كاتب امام حسين عليه السلام بود. [3] و با زبان عربى
آشنايى داشت. [4] از امام
اذن گرفت و به ميدان رهسپار شد و در حالى كه اين گونه رجز مىخواند:
الْبَحْرُ مِنْ ضَرْبِي وَطَعْنِي يَصْطَلِي
وَالْجَوُّ مِنْ سَهْمِي وَ نَبْلي
يَمْتَلِي
إذا حُسامِي في يَميني يَنْجَلِي
يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ
الْمُبَجَّلِي
«از ضربت شمشير و نيزهام دريا
شعلهور مىشود و فضا از نيزهها و تيرهايم پر مىگردد. هنگامى كه شمشيرم در دست راستم
به گردش درآيد، قلب حسود پاره مىشود». [5]
وى پس از آنكه به زمين افتاد امام عليه السلام بر بالينش حاضر شد و چون مشاهده
كرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه مىكند، امام گريان شد و در كنارش نشست و
[1] رجوع شود به: ابصار العين، ص 56 و
اعيان الشيعة، ج 3، ص 500.
[2] برخى از اهل مقاتل غلام تركى
ديگرى را به نام «واضح تركى» ثبت كردند كه برخى از مطالب به صورت مشترك يا مختلط
نقل شده است.
[3] منتهى الآمال، ج 1، ص 654 و تنقيح
المقال، ج 1، ص 125.