اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 337
سپس ابن عبّاس گريست و امام حسين عليه السلام نيز همراه او گريه كرد و فرمود:
«يَابْنَ عَبَّاسٍ! تَعْلَمُ أَنّي ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه
و آله
؛ اى ابن عبّاس! آيا مىدانى كه من فرزند دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله
هستم!».
ابن عباس پاسخ داد: «آرى! مىدانيم و مطمئنّيم كه كسى جز تو در اين دنيا فرزند
دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله نيست و يارى تو بر اين امّت همانند فريضه نماز
و زكات- كه هيچ يك از اين دو بدون ديگرى پذيرفته نيست- واجب است».
امام حسين عليه السلام فرمود:
«يَابْنَ عَبَّاسٍ! فَما تَقُولُ في قَوْمٍ أَخْرَجُوا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ
اللَّهِ صلى الله عليه و آله مِنْ دارِهِ وَ قَرارِهِ وَ مَوْلِدِهِ، وَ حَرَمِ
رَسُولِهِ وَ مُجاوَرَةِ قَبْرِهِ وَ مَوْلِدِهِ وَ مَسْجِدِهِ، وَمَوْضِعِ
مَهاجِرِهِ، فَتَرَكُوهُ خائِفاً مَرْعُوباً لا يَسْتَقِرُّ في قَرارٍ، وَ لا
يَأْوي في مَوْطِنٍ، يُريدوُنَ في ذلِكَ قَتْلَهُ وَ سَفْكَ دَمِهِ، وَ هُوَ لَمْ
يُشْرِكْ بِاللَّهِ شَيْئاً، وَ لَااتَّخَذَ مِنْ دُونِهِ وَليّاً، وَ لَمْ
يَتَغَيَّرْ عَمَّا كانَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ
؛ اى ابن عبّاس! چه مىگويى درباره گروهى كه دخترزاده پيامبر خدا صلى الله
عليه و آله را از خانه و كاشانه و زادگاهش و از حرم رسول خدا و از مجاورت قبرش و
مسجد و محلّ هجرتش بيرون كردهاند؟ و او را نگران و هراسان تنها گذاشتهاند كه نه
در جايى آسايش دارد و نه در ديارى پناه. مىخواهند خونش را بريزند با آن كه هرگز
چيزى را براى خداوند شريك قرار نداده و جز او را ولىّ خود برنگزيده و از سنّت رسول
خدا صلى الله عليه و آله چيزى را تغيير نداده است».
ابن عبّاس عرض كرد: «من درباره آنها جز اين نمىگويم كه: « «أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا
يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى»؛ آنان به خدا و رسولش كافر شدهاند و نماز را جز به حالت كسالت (و از روى
نفاق) به جا نمىآورند». [1] « «يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ
اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا* مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَاإِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا
إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا»؛ در برابر مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد
نمىكنند آنها افراد بى هدفى هستند كه نه به سوى اينها و نه سوى آنهايند و هر كس
را كه خداوند گمراه كند راهى براى او نخواهى يافت!». [2]