اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 30
1- اهداف و
انگيزههاى خالص الهى
عنصر نيّت و
انگيزه الهى در قيام امام حسين عليه السلام بسيار ممتاز است. آن حضرت فقط و فقط
براى رضاى خدا و احياى دين حق دست به قيام زد و هرگز هيچ عنصر دنيوى و جاهطلبانه
در قيام او دخالت نداشت؛ جاى جاى تاريخ كربلا گواه اين مدّعاست. از اين رو، امام
عليه السلام در اين نهضت همواره به وظيفه الهى خويش مىانديشيد و نتيجه را به خدا
واگذار كرد. اين حقيقت بارها در كلمات، سيره و رفتار امام حسين عليه السلام
جلوهگر شده است (در اين كتاب بارها به شواهد اين مطلب اشاره شده است).
2- كشته
شدن حجّت خدا توسّط مردمى به ظاهر مسلمان
ويژگى ديگر
اين حادثه آن است كه در اين ماجرا، نه فقط يك انسان مؤمن وحقطلب، بلكه امامى
معصوم، پنجمين فرد از اصحاب كساء و فرزند فاطمه زهرا عليها السلام دختر رسول خدا
صلى الله عليه و آله، به دست مردمى كه خود را از امّت پيامبر اسلام صلى الله عليه
و آله مىدانستند به گونهاى دردناك و بىسابقه به شهادت رسيد.
كشتن امام
حسين عليه السلام با آن همه عظمت معنوى و اصل و نسب خانوادگى، در روز روشن و در آن
صحنه، كار سادهاى نبود كه تاريخ بتواند آن را فراموش كند.
هر چند كشتن
هر انسان مؤمن و هر نفس محترمى جرم بزرگى است، ولى به يقين كشتن مردى كه حجّت خدا
بر روى زمين و امام عصر خويش است و براى مبارزه با ظلم و ستم به پا خاسته، آن هم
به آن شيوه بسيار ناجوانمردانه، گناه سنگينى است كه نمىتوان از كنار آن به سادگى
گذشت.
چه زيبا
سروده است محتشم كاشانى؛ آنجا كه مىسرايد:
ترسم جزاى
قاتل او چون رقم زنند
يك باره بر جريده رحمت قلم زنند
ترسم كزين
گناه، شفيعان روز حشر
دارند شرم، كز گنه خلق دم زنند
اخبار و
رواياتى كه درباره تحوّلات آسمان و زمين و گريه آسمانيان و فرشتگان پس از شهادت
جانسوز آن حضرت در منابع شيعه و سنّى نقل شده است به اين حقيقت گواهى مىدهد.
[1]
دردآورتر آن
است كه مردمى كه ادّعاى مسلمانى داشتند و به ظاهر نماز مىخواندند و قرآن تلاوت
مىكردند، تكبير گويان به جنگ با جگرگوشه پيغمبرشان برخاستند
وَ يُكَبِّرُونَ بِأَنْ قُتِلْتَ، وَ إِنَّما
قَتَلُوا بِكَ التَّكْبِيرَ وَ التَّهْليلَا
[2] و با بىرحمى تمام اسوه تقوا
و ايمان را شهيد كرده و حريمش را مورد هتك و غارت قرار دادند.
3- ياران
همراه امام عليه السلام
هر چند گروهى
كه همراه امام حسين عليه السلام در حادثه كربلا به شهادت رسيدند، جمعيّت اندكى
بودند؛ ولى نگاهى گذرا به زندگى آنان و كلمات و رفتارهايى كه از آن گروه به يادگار
مانده است، نشان مىدهد كه افرادى مؤمن، وفادار، فداكار و پاكباخته بودهاند. گواه
روشن اين حقيقت، سخن امام عليه السلام در شب عاشورا در وصف ياران خويش است كه
فرمود:
«فَإِنِّي لا أَعْلَمُ
أَصْحاباً أَوْلَى وَ لا خَيْراً مِنْ أَصْحابِي، وَ لَاأَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ
لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي
؛ من يارانى
بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهلبيتى نيكوكارتر و به وظيفه خويشاوندى
پاىبندتر از اهل بيتم نمىشناسم». [3]
[1]. رجوع شود به: بحارالانوار، ج 45، ص 201-
219 و سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 425- 428.