responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 250

در جاى ديگر مى‌گويد: «زندگى سيّد الشهدا، زندگى حضرت صاحب الزمان عليه السلام، زندگى همه انبياى عالم، همه انبيا از اوّل، از آدم تا حالا همه اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل درست كنند». [1]

با اين مقدّمه اكنون براى اثبات اين مطلب (قيام براى تشكيل حكومت اسلامى و مبارزه با ستمگران) به سراغ سخنان و سيره آن حضرت مى‌رويم.

نگاهى به گذشته‌

اگر به زندگى اباعبداللَّه الحسين عليه السلام نگاه كنيم به خوبى در مى‌يابيم كه آن حضرت از نوجوانى فقط اهل‌بيت عليهم السلام را شايسته خلافت اسلامى مى‌دانست.

در تاريخ مى‌خوانيم: «روزى عمر بر منبر رسول خدا صلى الله عليه و آله خطبه مى‌خواند و در خطبه خويش گفت: من به مؤمنان از خودشان سزاوارترم!

امام حسين عليه السلام كه در گوشه مسجد نشسته بود- خطاب به عمر- فرياد زد:

از منبر پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله پايين بيا! اين منبر پدر تو نيست (كه بر فراز آن قرار گرفته‌اى و اين گونه ادّعاها مى‌كنى!).

عمر گفت: اى حسين! به جانم سوگند قبول دارم كه اين منبر پدر توست، نه پدر من، ولى بگو چه كسى اينها را به تو ياد داده است؟ پدرت على بن ابى‌طالب؟!

حسين عليه السلام فرمود: اگر من مطيع فرمان پدرم باشم به جانم سوگند او هدايت كننده است و من هدايت شده او خواهم بود. او بيعتى بر گردن مردم از زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله دارد كه آن را جبرئيل از ناحيه خداوند نازل كرد و جز منكر كتاب خدا، اين مطلب را انكار نمى‌كند. مردم آن را با قلب خويش شناختند (و دانستند حق با پدرم است) ولى با زبان آن را انكار كردند؛ واى بر منكران حقوق ما اهل‌بيت! ...

عمر گفت: اى حسين! هر كس حقّ پدرت را انكار كند، لعنت خدا بر او باد! (ولى‌


[1]. صحيفه امام، ج 21، ص 4.

اسم الکتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 250
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست