«عمروبن عاص» در مكّه از دشمنان سرسخت
پيامبر اسلام بود.
هنگامى كه جمعى از مسلمانان مكّه بر اثر فشار شديد مشركان قريش به «حبشه»
مهاجرت كردند، وى از طرف بتپرستان با شخص ديگرى به نام «عماره» مأموريّت يافت به
حبشه برود و اگر بتواند «جعفر بن ابىطالب» رئيس مهاجران را به قتل برساند و يا
حكومت حبشه را بر ضدّ آنها بشوراند.
ولى به اعتقاد بعضى از مورّخان، هنگامى كه پيشنهاد قتل «جعفر» را به نجاشى
دادند «نجاشى» سخت برآشفت و به آنها هشدار داد. «عمرو» كه چنين انتظارى نداشت،
اظهار كرد: «من نمىدانستم محمّد صلى الله عليه و آله چنين مقامى دارد، هم اكنون
مسلمان مىشوم»، و با اين گفته به ظاهر مسلمان شد. [2]
مرحوم «علّامه امينى» در شرح حال «عمروبن عاص» مىگويد:
«ما هيچ ترديدى نداريم كه او هرگز
اسلام و ايمان را نپذيرفته بود، بلكه هنگامى كه در حبشه خبرهاى تازهاى از پيشرفت
پيامبر صلى الله عليه و آله در حجاز به گوش او رسيد و از سوى ديگر حمايت صريح
«نجاشى» را نسبت به مسلمانان حبشه مشاهده كرد، به ظاهر اسلام آورد و هنگامى كه به
حجاز بازگشت منافقانه در ميان مسلمانان مىزيست». [3]
سالها بدين گونه سپرى شد تا هنگامى كه در عهد «عمربن خطّاب» تمام شامات در
اختيار معاويه قرار گرفت. «عمروعاص» مأمور فتح مصر شد و پس از فتح آن منطقه، تا
چهارسال از دوران عثمان والى مصر بود، ولى پس از آن بين «عمرو» و «عثمان»
اختلافاتى پيش آمد و از حكومت مصر معزول شد و با خانوادهاش به «فلسطين» منتقل گشت.
[1]. ربيع الابرار، زمخشرى، به نقل از
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 283 و الغدير، ج 2، ص 123.