اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 131
مىكردند.
بنابر نقل طبرى، ابن عبّاس به على عليه السلام گفت: وارد اين شورا مشو!
اميرمؤمنان عليه السلام پاسخ داد: نمىخواهم از جانب من مخالفتى صورت پذيرد.
ابن عبّاس گفت:
«إِذاً تَرى ما تَكْرَهُ
؛ دراين صورت آنچه را كه خوشايند تو نيست، خواهى ديد». [1]
اميرمؤمنان على عليه السلام براى آنكه خود را شايسته خلافت و امامت مىدانست،
لازم ديد در آن جلسه شركت كند و با استدلال، حقّانيّت خويش را به اثبات رساند و
همين اقدام را نيز كرد؛ امّا بار ديگر آن نقشه مرموزانه كار خود را كرد و مردم از
رهبرى على عليه السلام بىبهره شدند.
علاوه بر آن، على عليه السلام نمىخواست به ايجاد شكاف و مخالفت متّهم شود، و
تا نگويند اگر حضرت در آن مجلس شركت مىكرد، حقّش را به وى مىدادند، از اين رو
مولا عليه السلام مصلحت را به حضور در آن شورا ديد.
دوم: جاى تعجّب نيست كه عمر شورايى آن چنانى تنظيم
كند كه محصول آن به هر حال خلافت عثمان باشد؛ چرا كه عثمان نيز براى رسيدن عمر به
خلافت- پس از ابوبكر- خدمتى بزرگ به وى كرد.
«ابناثير» مورّخ معروف مىگويد:
ابوبكر در حال احتضار، عثمان را احضار كرد تا وصيّتى در امر خلافت بنويسد. به او
گفت: بنويس: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اين وصيتى است كه ابوبكر به مسلمانان نموده است امّا بعد
...».
ابوبكر در همين حال بيهوش شد، ولى عثمان خودش اين جملهها را نوشت: