responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 299

نامه‌اى در دست داشته باشى كه گواهى بر صدق دعوتت دهد!.

«ابو جهل» گفت: (ولش كنيد) او جز دشنام به بت‌ها و نياكان ما كار ديگرى بلد نيست!، و من با خدا عهد كرده‌ام صخره‌اى بردارم و هنگامى كه سجده كرد بر مغز او بكوبم!!

پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه قلبش را هاله‌اى از اندوه و غم به خاطر جهل، لجاجت و استكبار اين قوم فرا گرفته بود، از نزد آنها بازگشت ...

در اين هنگام آيات فوق نازل شد و به گفتگوهاى آنها پاسخ داد. [1]

***

(110) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيّاً ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ وَ لاتَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا

بگو: « «اللّه» را بخوانيد، يا «رحمان» را، هر كدام را بخوانيد، براى او بهترين نام‌هاست»! و نمازت را زياد بلند، يا خيلى آهسته نخوان؛ و در ميان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب كن.

شأن نزول:

اسماء حسنى الهى‌

مفسران در شأن نزول آيه فوق، از «ابن عباس» چنين نقل كرده‌اند: پيامبر يك شب در «مكّه» در حال سجده بود، و خدا را به نام: يا رحمان و يا رحيم مى‌خواند، مشركان بهانه‌جو از فرصت استفاده كرده گفتند: ببينيد اين مرد (ما را سرزنش مى‌كند كه: چرا چند خدائى هستيم اما) خودش دو خدا را پرستش مى‌كند، در حالى كه مى‌پندارد موحّد است و يك معبود بيشتر ندارد، آيه فوق، نازل شد و به آنها پاسخ گفت (كه اين اسم‌هاى متعدد از يك ذات پاك خبر مى‌دهد). [2]


[1] «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 9، ص 120؛ «درّ المنثور»، ج 4، ص 202.

[2] «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث؛ «جامع البيان»، ج 15، ص 227؛ «اسباب نزول الآيات» واحدى نيشابورى، ص 200.

[9] أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً (10) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً

[11] فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً (12) ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‌ لِما لَبِثُوا أَمَداً

آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!

زمانى را (به خاطر بياور) كه آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز»!

ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سال‌ها در خواب فرو رفتند.

سپس آنان را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشكار گردد كه) كدام يك از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب كرده‌اند.

شأن نزول:

تحقيق درباره پيامبر

مفسران، براى آيات فوق، شأن نزولى نقل كرده‌اند كه: خلاصه‌اش چنين است:

جمعى از سران قريش، دو نفر از ياران خود را براى تحقيق درباره دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به سوى دانشمندان يهود در «مدينه» فرستادند، تا ببينند آيا در كتب پيشين، چيزى در اين زمينه يافت مى‌شود؟

آنها به «مدينه» رفتند، با علماى يهود تماس گرفتند و گفتار قريش را بازگو كردند.

علماء يهود، به آنها گفتند: شما سه مسأله را از محمّد صلى الله عليه و آله سؤال كنيد، اگر همه را پاسخ كافى گفت، پيامبرى است از سوى خدا (و طبق بعضى از روايات اگر دو سؤال از آن را پاسخ كافى و يك سؤال را سربسته جواب داد، پيامبر است) و گرنه، مرد كذّابى است كه شما هر تصميمى درباره او مى‌توانيد بگيريد.

نخست، از او سؤال كنيد: داستان آن گروهى از جوانان كه در گذشته دور، از قوم خود جدا شدند، چه بود؟؛ زيرا آنها سرگذشت عجيبى داشتند!

اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 299
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست