اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 165
«لبيد» از اين تهمتِ ناروا سخت
برآشفت، شمشير كشيد، به سوى آنها آمد و فرياد زد كه مرا متهم به سرقت مىكنيد؟ در
حالى كه شما به اين كار سزاوارتريد.
شما همان منافقانى هستيد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را هَجْو مىكرديد
و اشعار هجو خود را به قريش نسبت مىداديد، يا بايد اين تهمت را كه به من زدهايد
ثابت كنيد، يا شمشير خود را بر شما فرود مىآورم!
برادران سارق كه چنين ديدند، با او مدارا كردند، اما چون با خبر شدند جريان به
وسيله «قتاده» به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله رسيده، يكى از سخنوران قبيله خود
را ديدند كه با جمعى به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بروند و با قيافه حق به
جانب سارقان را تبرئه كنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند.
پيامبر صلى الله عليه و آله طبق «وظيفه عمل به ظاهر» شهادت اين جمعيت را
پذيرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد.
«قتاده» كه بىگناه بود از اين جريان
بسيار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جريان را با اظهار تأسف فراوان بيان
كرد.
عمويش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتيبان ما است!
آيات فوق نازل شد و اين مرد بىگناه را تبرئه كرد و خائنان واقعى را مورد
سرزنش شديد قرار داد. [1]
شأن نزول ديگرى براى آيه نقل شده كه: زرهى از يكى از انصار در يكى از جنگها
به سرقت رفت، آنها به يك نفر از طايفه «بنىابيرق» ظنين شدند.
سارق هنگامى كه متوجه خطر شد، زره را به خانه يك نفر يهودى انداخت و از قبيله
خود خواست نزد پيامبر صلى الله عليه و آله گواهى به پاكى او بدهند و وجود زره را
در خانه يهودى دليل بر برائت او بگيرند.
[1] «مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث؛
«بحار الانوار»، ج 22، ص 22 و 23؛ «تفسير تبيان»، ج 3، ص 316 و 317؛ «تفسير ابن
كثير»، ج 1، ص 563 و 564.
اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 165