اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 577
چنانچه در كتاب مقدّس از قول خداوند مىخوانيم: «پادشاهان بوسيله من حكمرانى
مىكنند و تشريع كنندگان به اذن من، قانون [الهى] وضع مىنمايند». [1]
برابر آموزههاى دينى مسيحيّت، خداوند اين حقّ تشريع را به دو دسته تفويض
نموده است، كه عبارتند از:
1. اربابان كليسا
آنان مىتوانند در مواردى به تشريع احكام دست زده و آن را به عنوان شريعت (و
فرمان خداوند) قلمداد كنند. چنانكه در كتاب مقدّس مىخوانيم حضرت مسيح به پطرس
فرمود:
«آنچه را كه در زمين ببندى، در آسمان بسته خواهد شد، و آنچه كه در زمينگشايى
در آسمان گشوده خواهد شد». [2]
مقصود از اين كلام- چنانكه «يوحنا پطرس غورى» تصريح كردهاند- آن است كه هرچه
كه مقام كليسايى به عنوان شريعت وضع كند به عنوان فرمان و حكم خداوند محسوب شده و
پيروى آن بر همگان واجب است. [3]
همچنين در كتاب مقدّس مىخوانيم كه حضرت عيسى عليه السلام به حواريون فرمود: «هركس سخن شما را بشنود (و از شما اطاعت كند) سخن مرا شنيده
است، و هركس (احكام) شما را حقير شمارد مرا حقير شمرده است و هركس مرا حقير شمارد
در حقيقت خدايى كه مرا فرستاده است حقير شمرده است». [4]
«يوحنا پطرس غورى» در كتاب «مختصر اللاهوت الأدبى» مىنويسد: از اين تعبير: «هركس سخن شما
را بشنود سخن مرا شنيده است» استفاده
مىشود كه متولّيان كليسا از مقام جعل و تشريع احكام برخوردارند.
وى با استناد به استدلال عقلى مىگويد:
«متولّيان كليسا از آنجا كه در نوع خود يك هيئت كاملى هستند كه مديريت دينى
جامعه را به عهده دارند، لازم است براى إعمال اين مديريت، متناسب با مسئوليت سنگين
خويش، از مقام تشريع احكام برخوردار باشند.
علاوه بر اين انجام وظايفى چون منع مردم از ارتكاب منكرات و تشويق آنان به
انجام امورى كه موجب تقرب به خداوند است خود چنين حقى را براى آنان ضرورى و لازم
مىكند». [5]
وى سپس مىافزايد: «علاوه بر اينها عملًا نيز
سنّت و رويه هميشگى كليسا چنين بوده است كه احكام و فرايضى را به عنوان احكام
تشريعى وضع كرده و مىكنند و حتّى شورايى را بدين منظور در كليسا تشكيل داده تا در
موارد لزوم به تشريع احكام جديد دست بزنند». [6]
***
امّا اينكه چه كسانى در كليسا از حق وضع
احكام
[1]. كتاب امثال سليمان 8: 16- 15؛ مختصر اللاهوت، ص
114.