اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 526
است و هيچ عاقلى در آن ترديدى ندارد؛ زيرا:
الف) اگر حكومت در جامعه حضور نداشته باشد هرج و مرج و بىنظمى پديد مىآيد.
ب) افزون بر پيشگيرى از مشكل فوق و ايجاد نظم اجتماعى از راه تشكيل حكومت،
پيشرفت و تكامل علمى و اخلاقى و صنعتى جز در سايه حكومت ممكن نيست و با توجّه به
اصل اساسى «كلّ ما حكم به العقل حكم به الشرع؛ هرچه را كه عقل سليم حكم كند دين نيز آن را امضا مىكند». [1] مشروعيّت تشكيل
حكومت و سياست از راه شرع به اثبات مىرسد.
وهبه زحيلى در كتاب الفقه الاسلامى و ادلّته كه از منظر فقهاى چهارگانه معروف اهل سنّت قلم مىزند، در
باب ضرورت وجود حكومت اسلامى در جامعه در راستاى اقامه عدل و پيشگيرى از ظلم
مىنويسد:
«پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
فرمود: اين امّت، همواره در خير و سعادتاند مادامىكه سخن مىگويند راست
مىگويند، وقتى حكم مىكنند بر اساس عدالت حكم مىكنند و وقتى به ترحم نمودن دعوت
شدند، رحمت خود را ارزانى مىدارند (اهل ترحم بر ديگران باشند)» و نيز آن حضرت
فرمودند:
«محبوبترين خلق، در پيشگاه خدا عبارت
است از پيشواى عادل و مبغوضترين كس عبارت است از پيشواى بيدادگر».
و نيز در حديث قدسى آمده است: «اى بندگان من، من ظلم و بيدادگرى را بر خودم
حرام كردم و در ميان شما نيز آن را مورد تحريم قرار دادم، پس اهل ستم نباشيد».
مزيت اسلام در اين است كه خواهان عدالت به گونهاى مطلق است و براى همگان اعمّ
از حاكم، محكوم و همه بشريّت، لازم دانسته است و رعايت عدالت، واجب است در همه
ابعاد حيات و اداره كشور و در همه شئون فردى و اجتماعى». [2]
آيا بدون داشتن يك حكومت مقتدر و حاكم اسلامى و متعبّد به دين خدا مىتوان
عدالت را در تمام شئون زندگى فردى و اجتماعى استوار ساخت.
2. جامعيّت تعاليم اسلامى
از روايات اسلامى به دست مىآيد كه چيزى از نيازهاى انسانى نيست جز اينكه حكم
آن در شريعت اسلام بيان شده است. از حديث حجة الوداع به دست مىآيد كه هر چيزى كه
انسان را به بهشت نزديك كند و از جهنم دور سازد، پيامبر اسلام به آن امر كرده و هر
چيزى كه انسان را از بهشت دور سازد و به جهنم نزديك كند رسول گرامى از آن نهى كرده
است و شكى نيست كه حكومت و اداره جامعه اگر در اختيار حاكم عادل باشد، مقرّب به
سوى جنّت است و اگر در اختيار حاكم ظالم باشد، مقرّب به سوى دوزخ است.
(خطب رسول اللَّه فى حجّة الوداع
فقال: أيّها الناس و اللَّه ما من شيء يقرّبكم من الجنّة و يباعدكم من النّار
إلّا و قد أمرتُكم به و ما من شيء يقرّبكم من النّار و
[1]. اصول فقه (مظفر)، ج 1، ص 189؛ دروس فى علم اصول، ج 1، ص 101.