اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 524
لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ
الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»؛ خدا به مؤمنان
از شما و كسانى كه كارهاى شايسته انجام دادهاند وعده داده كه حكومت در زمين را در
اختيار آنان قرار دهد. همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد». [1]
زمخشرى، مفسّر معروف مىنويسد: «الخطاب برسول
اللَّه، وعد اللَّه ان ينصر الإسلام على الكفر و يورثهم الأرض و يجعلهم فيها خلفاء
كما فعل ببني اسرائيل؛ مخاطب اين آيه رسول خداست؛
خداوند به آن حضرت وعده داد كه اسلام را بر كفر پيروز كند و او و امّتش را وارث
زمين و حكمرانان و خلفاى آن قرار دهد، چنانكه با بنى اسرائيل اينگونه عمل كرد». [2]
3. « «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ
اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ
الْوارِثِينَ»؛ اراده ما بر اين قرار گرفته كه بر مستضعفان
منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم». [3]
4. « «إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ
لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ گروهى از بنى اسرائيل به پيامبرشان گفتند فرماندهى براى ما نصب كن تا با
همراهى او در راه خدا (با طالوت ستمگر) بجنگيم». [4]
ارتباط اين آيه با محل بحث، بدين جهت است كه نشان مىدهد نصب فرماندهى در جنگ
به عهده پيامبر زمان قرار داشت و بر همين اساس، مردم از او تقاضاى اين نصب را
داشتند.
5. « «وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً»؛ به آل ابراهيم پادشاهى و حكومتى بزرگ بخشيديم». [5]
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه منظور از مُلك در آيه، حكومت و پيشوايى
بر امّت است. [6]
6. « «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ من تو را پيشواى مردم برگزيدم». [7]
روشن است كه منظور آيه، امامت و سرپرستى و سياستگذارى كلان جامعه و مديريت بر
آن است كه به حضرت ابراهيم عليه السلام اعطا شد.
7. « «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ
عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»؛ اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در
زمين جانشين (آنها) سازد و بنگرد چگونه عمل مىكنيد». [8]
جمعبندى:
از مجموع آيات پيش گفته و آياتى ديگر به دست مىآيد كه تشكيل حكومت دينى در
متن شرايع و اديان آسمانى قرار داشته است.
به علاوه، فصول مختلفى از تورات نيز شاهد و گواه اين معناست، و هيچ سندى تاريخى در دست
نيست كه بر خلاف آن گواهى دهد، بلكه تعبيرات فراوانى را- حتّى در آيين مسيح كه
معروف به صلح طلبى و مخالفت با شدت و خشونت است-