responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 515

2. لزوم رجوع به اعلم، خلاف سيره است. به تعبير آمدى‌: در ميان صحابه فاضل و مفضول بودند و در ميان آنها خلفاى اربعه، از ديگران آشناتر به طريق اجتهاد بودند، ولى شنيده نشد كه صحابه، عوام را وادار كنند كه حتماً از افراد خاصّى تبعيّت كنند و اگر با وجود افضل سراغ مفضول مى‌رفتند آنها را سرزنش نمى‌كردند.

جمله معروف‌

«أصحابي كالنّجوم بايّهم اقتديتم اهتديتم»

نيز مؤيّد سخن ماست. [1]

سيّد محسن حكيم نيز در ادامه نقل ادلّه اين گروه مى‌نويسد: سيره شيعه در عصر معصومان بر اين قرار گرفته بود كه از همه علماى معاصر فتوا مى‌گرفتند، با اينكه اختلاف مراتب آنها را در علم و فضل مى‌دانستند همچنين وجوب مراجعه به اعلم موجب عسر است كه در شريعت منفى است. علاوه بر آن، اگر تقليد اعلم لازم بود، بر شيعيان واجب بود كه به ائمّه مراجعه كنند، نه به اصحاب؛ چرا كه ائمّه اعلم همه بودند. [2]

ولى پاسخ همه اين استدلالات را با يك دليل مى‌توان داد و آن اينكه تقليد اعلم تنها در جايى است كه اختلاف ميان دو فقيه در مسأله‌اى اجمالًا يا به طور تفصيل، مسلّم باشد.

در اينجا عقل و عقلا حكم مى‌كنند كه با وجود اعلم نبايد به سراغ غير اعلم رفت، همانگونه كه اگر دو طبيب در تشخيص بيمارى و داروى كسى به يقين با هم اختلاف داشته باشند و يكى از آنها آگاه‌تر و باتجربه‌تر و پرسابقه‌تر باشد عقل و عقلا اجازه نمى‌دهند كه نظر او را رها كرده و به قول كسى عمل نمايد كه از نظر علم و تجربه، نسبت به او ضعيف‌تر است و با توجّه به اينكه مهم‌ترين دليل بر جواز تقليد در فروع دين، دليل عقل و سيره عقلاست و عقلا در اين گونه موارد، تقليد اعلم را لازم مى‌شمرند.

اطلاق آيات و روايات از چنين مواردى كه اختلاف ميان فتواى اعلم و غير اعلم محرز است، به يقين منصرف مى‌باشد.

***
نهم: تقليد ميّت‌

در اينكه آيا مى‌شود از مجتهدى كه در قيد حيات نيست، تقليد كرد، يا خير، ميان علما گفتگوست. از كلام «فخر رازى‌» بر مى‌آيد كه نمى‌شود از ميّت تقليد كرد. وى بحثى را مطرح مى‌كند كه آيا غير مجتهد مى‌تواند با آنچه را كه از ديگرى نقل مى‌كند، فتوا دهد؟

در پاسخ مى‌گويد: اگر از ميّت حكايت كند، نمى‌شود سخن او را اخذ كرد؛ چرا كه سخن و رأى ميّت اعتبارى ندارد؛ زيرا اگر آن مجتهد زنده باشد، با مخالفت وى اجماع منعقد نمى‌شود، ولى در صورت مرگش منعقد مى‌شود و اين، دليل بر آن است كه پس از مرگ ميّت، رأى و نظر او اعتبار ندارد. [3]

در «ارشاد الفحول‌» پس از نقل كلام فوق آمده است: اين كلام فخر رازى صريح در اين نكته است كه نمى‌شود از اموات تقليد كرد؛ سپس مى‌افزايد: غزالى‌


[1]. الإحكام فى اصول الأحكام‌، ج 4، ص 458.

[2]. مستمسك العروه‌، ج 1، ص 26.

[3]. المحصول‌، ج 2، ص 456.

اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 515
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست