اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 280
است كه براى هر نسلى پيام تازهاى دارد.
امام صادق عليه السلام درباره قرآن مىفرمايد:
«لأنّ اللَّه تبارك و تعالى لمْ يجعله
لزمانٍ دون زمانٍ و لا لناسٍ دون ناسٍ، فهو في كلّ زمانٍ جديد و عند كلّ قومٍ غضّ
إلى يوم القيامة
؛ خداوند تبارك و تعالى قرآن را براى زمان و مردم خاص قرار نداده است،
بنابراين، قرآن در هر زمان جديد است و نزد هر نسلى تازه است تا روز قيامت». [1]
وجود تفاسير گوناگون، شاهدى گويا بر تأثيرات زمان و مكان در فهم قرآن است،
همين خصيصه در سنّت هم كه تالىتلو وحى است، وجود دارد.
عوامل مؤثّر در فهم متون عبارتاند از:
1. پيدايش سؤالات جديد
2. پديدارى نيازهاى نوين
3. پيدايش شرايط جديد و تنگناها در اجراى شريعت
4. افزايش سطح علمى مفسّر
قابل توجّه است كه فهم جديد به معناى تحميل نظر بر متن نيست، بلكه به معناى
فهم بهتر از متن است كه تاكنون به علت بساطت اوضاع، از آن غفلت شده بود. مثالهاى
ذيل سودمند است:
1. در فتوايى كه اخيراً از سوى يكى از مراجع عظام اماميّه صادر شده موضوع جمره
از ستون مخصوص به حوضچه سنگ ريزهها تغيير داده شده است، لذا لازم است سنگ ريزهها
توسّط پرتابكننده داخل حوضچه بيفتد، هر چند ابتدا به ستونها اصابت كند. [2]
آنچه انگيزه اين فهم جديد شده و سبب گرديده كه فقيه، با تأمّل تازهاى به نصوص
بنگرد ازدحام فراوان حاجيان در اطراف جمرات است كه تلفات و صدمات زيادى را سبب
مىشد. اين تنگنا باعث شده كه نگاهى جديد به متون اصيل اسلامى انداخته و به تحقيق
بيشتر در معناى «جمره» پرداخته شود و معلوم گردد كه جمره در لغت نيز به معناى ستون
نيامده است، بلكه به معناى مجمع الحصى (محل جمع سنگريزهها) است. در هر حال شرايط
تازه و ازدحام و تنگناى به وجود آمده در طول زمان سبب طرح سؤال و استفتا از فقها و
در نتيجه مايه تحقيق دقيق آنان و منتهى شدن به فهمى جديد از متن و از واژه «جمره»
گرديد و روشن است كه چنين فتوايى بر اساس عسر و حرج صادر نشده، بلكه مبتنى بر
گشوده شدن افقى تازه، پيش روى فقيه در مقام فهم و استنباط است.
2. كلمه بيع زمانى به معناى نقل اعيان يا تبادل مال با مال بود؛ ولى پديد آمدن
شرايط جديد و پيدايش حقوق و مالكيّتهاى معنوى سبب شده كه فهمى جديد از بيع پيدا
شود كه بر معاوضه حقوق نيز صادق باشد؛ مانند بيع «حقّ سرقفلى»، يا فروش «حقّ نشر»،
«حقّ اختراع»، «حقّ تأليف» و مانند آن.
شرايط جديد و پيدايش حقوق جديد در مجتمع انسانى فقيه را وادار به بازنگرى در
حقيقت بيع