اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 231
ج) زمان انسداد پس از اوزاعى، سفيان ثورى، وكيع
بن جراح و عبد اللَّه مبارك است:
«قال الآخرون: ليس لاحد أن يختار بعد الاوزاعي[1] و سفيان الثوري[2] و وكيع بن الجراح[3] و عبد اللَّه المبارك[4]».
د) انسداد پس از شافعى رخ داده است:
«و قالت طائفة ليس لأحدٍ أن يختار بعد الشافعي». [5]
با توجّه به تاريخ حيات اين افراد، تاريخ انسداد باب اجتهاد را از نظر زمان
مىتوان مشخص كرد ولى سخن از نحوه القاى مطلب است كه برخى تاريخچه انسداد را بر
محور زمان و گروهى بر محور اشخاص بيان كردهاند.
2. انگيزه و علل انسداد
براى عقيده به انسداد باب اجتهاد علل مختلفى بر شمردهاند كه در دو محور علل
سياسى- اجتماعى و علل شرعى بيان مىشود.
الف) علل سياسى- اجتماعى
اوّل. ضعف قدرت سياسى خلفاى عبّاسى. مؤلّف
كتاب «ارشاد النقاد» با اشاره به اين علّت مىگويد:
«ضعف سلطه سياسى خلفاى عبّاسى از
امورى است كه در حيات فقه و فقها تأثير سوء داشت، فقها در مباحث فقهى شجاعت پيدا
نمىكردند براى تدوين مذاهب، ترتيب و تبويب مسائل آن اقدام كنند و به همان مطالبى
كه فقهاى پيشين به آن اعتماد مىكردند، اكتفا مىنمودند و خود را از بحث و استنباط
بىنياز مىدانستند». [6]
دوم. ضعف اعتماد به نفس. كمى اعتماد به
نفس و وحشت از اجتهاد، از عوامل اعتقاد به انسداد باب اجتهاد بود. [7]
سوم. حسادت و خودخواهى. شيوع
بيمارىهاى اخلاقى ميان بعضى از علما، حسادتورزى و
[1]. أبو محمد عبد الرحمن بن عمرو،
معروف به اوزاعى؛ ابن حبّان در «الثقات» درباره او گفته است: وى از فقهاى شام و
قاريان و زاهدان آن ديار بود. ابن مبارك گفته است كه اگر به من بگويند براى اين
امّت كسى را (براى راهنمايى) برگزين! من ثورى و اوزاعى را بر مىگزينم. و از ميان
دو نفر، اوزاعى را انتخاب مىكنم. شافعى گفته است: من كسى را جز اوزاعى سراغ ندارم
كه فقه او به حديثش شبيهتر باشد (چرا كه فقه او با حديث بسيار آميخته است) (الثقات، ج 7، ص 63؛ تهذيب التّهذيب، ج 6،
ص 217).
[2]. درباره او گفته شد كه يحيى بن
معين كسى را در زمان خودش از نظر فقه و حديث و زهد و هر فضيلت ديگر، بر سفيان ثورى
مقدّم نمىشمرد. از ابو داود نقل شده است كه: هيچگاه سفيان و شعبه در مسألهاى
اختلاف پيدا نمىكردند، جز آنكه سفيان پيروز مىشد. ابن حبّان درباره او گفته است:
وى از نظر فقه و ورع و درستى از بزرگان بوده است (تهذيب التّهذيب، ج 4، ص 102- 101).
[3]. درباره وكيع گفتهاند: مردى است
مورد اعتماد، حافظ، عابد و يكى از بزرگان نهگانه به شمار مىرود. (تحرير تقريب التّهذيب، ج 4، ص 60).
[4]. عبد اللَّه بن المبارك بن واضح
مروزى؛ مجاهد، تاجر، شيخ الاسلام و عالم زمان خود بوده است؛ در حديث، فقه و تاريخ
عرب كتابهايى نوشته است. او نخستين كسى است كه در باب جهاد كتابى تأليف كرده است.
(الاعلام زركلى، ج 4، ص 115؛ سير اعلام النبلاء، ج 7، ص 602).
[5]. أبو عبد اللَّه محمّد بن ادريس
بن عباس مطلبى، كه نَسَب او با بنى هاشم و بنى اميّه در جدّ اعلايشان عبد مناف به
هم مىرسند. چرا كه وى از نوادگان مطلب بن عبد مناف است. شافعى يكى از چهار امام
مذاهب اربعه است. در سال 150 متولّد و سال 204 وفات يافته است. (الكنى و الألقاب، ج 2،
ص 347).