اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 186
و امّا در مورد روايت، بعضى در صحت سند آن مناقشه كردهاند كه با مراجعه به
شرح «نووى» بر صحيح مسلم روشن مىشود. [1]
و از نظر دلالت، ضلالت و گمراهى غالباً به معناى انحراف در اصول دين است؛ لذا
اين تعبير در مورد فقيهى كه در يك مسأله فقهى خطا كند به كار نمىرود و نمىگويند:
آن فقيه، راه ضلالت را پيموده است.
از اين گذشته به فرض كه از مناقشه در سند و دلالت آن صرف نظر كنيم حجيّت اجماع
را در جايى كه همه امّت اتفاق نظر بر چيزى داشته باشند اثبات مىكند و با تعاريف
ديگر (مانند اجماع اهل مدينه، اجماع اهل حلّ و عقد يعنى علماى بلاد) كه براى اجماع
ذكر كردهاند سازگار نيست.
البتّه علماى اماميّه اگر اتّفاق نظرى از تمام امّت حاصل شود آن را حجّت
مىدانند زيرا معصوم را هم جزء امّت و به عنوان يكى از برترين فرد امّت مىشمرند
حتّى اتّفاق نظر علماى اماميّه را كاشف از نظر معصوم مىدانند كه شرح آن در ذيل
خواهد آمد.
ديدگاه اماميّه در اجماع:
از آنچه گفته شده روشن مىشود كه در نظر اماميّه اجماع دليلى مستقل بر حكم
شرعى نمىتواند باشد، مگر از آن جهت كه كاشف از رأى معصوم است؛ چرا كه:
اوّلًا: اتّفاق نظر فقها كه خود را پيرو ائمّه عليهم
السلام مىدانند و مقيّد هستند سخنى بدون دليل نگويند، ملازمه عادى با رأى معصوم
دارد.
ثانياً: با اتّفاق نظر فقها، براى فقيه، حدس يقينى به
رأى معصوم حاصل مىشود، چون وقتى فتواى يك فقيه براى فقيه ديگر ظن و گمان به حكم
شرعى آورد، فتواى همه فقها منتهى به يقين مىشود.
ثالثاً: در جايى كه هيچ مدركى (دليل يا اصل) بر حكم در
دست ما نيست. اتّفاق نظر علما مىتواند حاكى از وجود دليل معتبر در نزد آنها باشد
و نشان مىدهد كه مطلب را بلا واسطه يا با وسائطى كه به دست ما نرسيده از امام
معصوم گرفتهاند. حتّى بعضى از دانشمندان شهرت مسألهاى در ميان فقهاى نخستين را
از همين طريق حجّت مىشمرند.
قابل توجّه اين كه اگر علماى اماميّه از اين اجماع تعبير به اجماع حدسى
مىكنند نه به معناى ظن و گمان است بلكه منظور علم و يقينى است كه از طريق حس حاصل
نشده است.
د) دليل عقل
چهارمين منبع استنباط كه اجمالًا مورد اتّفاق است، دليل عقل است. هر چند موضع
فقهاى اسلام درباره دليل عقل يكسان نيست. ميان اهل سنّت دو شيوه متمايز در استنباط
وجود دارد، كه آنان را با دو عنوان «اصحاب حديث» و «اصحاب رأى» از هم جدا مىسازد. هر كدام از اين دو گروه روش و مسلك
ديگرى را مخدوش مىداند و او را نكوهش