اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 100
ولى از زمان امام باقر عليه السلام به بعد، كتابهاى متعدّدى از اصحاب آن
بزرگواران تدوين شده است.
مرحوم شيخ طوسى در كتاب فهرست نام نهصد تن از مصنّفان را مىنويسد كه چه بسا هر يك داراى
تأليفات متعددى باشند. [1]
مىدانيم عمده اين كتابها در عصر امامان اهل بيت عليهم السلام تا پايان قرن
سوم نوشته شده است كه به خوبى اهتمام علماى اهل بيت عليهم السلام را به امر تدوين
حديث و فقه نشان مىدهد.
لازم به يادآورى است، به سبب جدا نبودن احكام فقهى از ساير علوم، مجموعه كتب
حديث، دربردارنده روايات فقهى، كلامى، تفسيرى و مانند آن بود. ولى برخى از اين
كتابها ويژه مسائل فقهى بوده، مانند كتابهايى كه از ابو رافع و دو پسرش نقل شده
است. همچنين برخى از كتابهاى فضل بن شاذان و يونس بن عبد الرحمن (از اصحاب امام
رضا عليه السلام) نيز، مانند كتابهاى فقهى تدوين شده بود.
گواه اين مطلب آن است كه مرحوم شيخ كلينى در موارد متعددى آراى آنان را در كافى آورده است؛ [2] از جمله در باب
طلاق و ميراث و زكات و مانند آن. همچنين شيخ صدوق در كتاب مقنع، در اين باره كه زن چگونه از شوهرش ارث
مىبرد، قولى را از فضل بن شاذان نقل كرده است، بدون آنكه به روايتى نسبت دهد. اين
مطلب مىرساند كه فضل بن شاذان داراى متنى فقهى بوده است، نه به شكل كتابهاى
روايى.
البتّه، تجريد فقه از شكل روايى آن، به صورت رسمى و فراگير به دست شيخ صدوق
انجام شده كه در تبيين دوره دوم فقه ذكر خواهد شد.
فصل دوّم: مهمترين فقهاى اهل بيت در اين دوره
الف) امامان اهل بيت عليهم السلام
سر سلسله فقيهان [3] بزرگ اين عصر، على بن ابى طالب عليه السلام است، كه بعد از رسول خدا،
فقيهترين مردم بود.
آن حضرت آرايى فقهى داشت؛ آرايى كه در مقام استفتا ابراز كرد، يا خود در مقام
عمل آنها را نشان داد يا در ايّام خلافتش به ديگران، به ويژه كارگزارانش فرمان عمل
به آنها را صادر كرد.
على عليه السلام باب مدينه علم رسول خدا بود [4] و رسول خدا هزار باب علم را به وى آموخت كه از
هر بابى، هزار باب ديگر گشوده شد. [5]
[3]. البتّه اطلاق فقها بر امامان اهل
بيت، خالى از تسامح نيست و از باب هماهنگى با ساير نويسندگانى است كه «دورههاى
فقه» را نوشتهاند؛ زيرا سخنان امامان در نزد فقهاى شيعه، خود از منابع استنباط
احكام به شمار مىآيد. هر چند مىتوان به آنان از باب كارشناس و خبره كامل در دين،
فقيه گفت. در برخى از روايات نيز، گاه به برخى از امامان، فقيه اطلاق شده، كه از همين
قسم است: تعبير «كتب رجلٌ الى الفقيه عليه السلام ...» (من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 238 و 258) و
تعبير «قال الفقيه العسكرى عليه السلام ...» (تهذيب، ج 1، ص 131).
[4]. حديث «انا مدينة العلم و علىّ
بابها» از دهها كتاب اهل سنّت و پيروان اهل بيت نقل شده است (ر. ك: المراجعات، نوشته سيّد
شرف الدّين عاملى، تحقيق شيخ حسين راضى، ص 327).