اسم الکتاب : پيام امام امير المومنين(ع) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 377
مطابق اعمال و رفتارشان، چه در عصر رسول اللّه (ص) و چه بعد از رحلت او قضاوت
و داورى كرد».
ادّعاى برادران اهل سنّت، مشكلات عجيب و دردسرهاى فراوانى براى آنان ايجاد
كرده است، چرا كه در ميان ياران پيامبر (ص) افرادى را مىيابيم كه در مسائلى بر
ضدّ يكديگر برخاستند كه توجيه آن امكانپذير نيست. مثلا در داستان جنگ «صفّين» و
مانند آن، «معاويه» بر خلاف امام وقت كه به اتّفاق مسلمانان برگزيده شده بود قيام
كرد و موجب آن همه خونريزى شد، كدام مورّخ منصف مىتواند اين كار وحشتناك را توجيه
كند؟! يا اين كه «طلحه» و «زبير» بر ضدّ آن حضرت شورش كردند و خون گروه زيادى از
مسلمانان در جنگ «جمل» ريخته شد كه بعضى، عدد كشتهشدگان را بالغ بر 17 هزار نفر
مىدانند بى آن كه كمترين عذر موجّه و خداپسندانهاى براى كار خود داشته باشند،
آيا قبول عدالت آنها با اين فجايع هولناك كه در همه تواريخ اسلامى ثبت شده، منافات
ندارد؟! در داستان «عثمان» كه در بالا خوانديد و همه مورّخان اسلام اجمالا آن را
قبول دارند به دو موضوع مهم برخورد مىكنيم: نخست سپردن تمام پستهاى حسّاسّ به بنى
اميّه و مسلّط ساختن افراد بىبند و بار و غير متعهّد بر مسلمين، به طورى كه فرياد
عموم مسلمانان از مناطق مختلف بلند شد، و ديگر حيف و ميل بيت المال در سطح وسيع و
گسترده و بذل و بخششهاى بيكران و غير قابل توجيه به گونهاى كه انتشار خبر قسمتى
از آن مايه شورش عمومى مسلمين شد.
آيا راستى اين گونه امور، با اصل قداست و «تنزيه صحابه» به طور عام و غير قابل
استثنا، سازگار است؟! اگر اين گونه امور قابل توجيه است كدام كار خلاف، قابل توجيه
نيست؟! اين سخن مرا به ياد داستان عجيبى انداخت كه براى خودم واقع شد و هرگز
اسم الکتاب : پيام امام امير المومنين(ع) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 377