اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 93
در مورد انسان نيز همينطور است، او داراى استعدادهاى فوقالعاده مهمّى است كه
اگر درست رهبرى شود، به بالاترين درجات تكامل مادّى و معنوى مىرسد، او آزاد است
از استعدادهاى خلّاقش در اين راه استفاده كند، ولى آزاد نيست كه آنها را به هدر
دهد، و در مسيرهاى كج و معوج نابود كند.
آنها كه آزادى را به معنى عامّى كه شامل هرگونه بىبندوبارى مىشود تفسير
كردهاند، در حقيقت معنى آزادى را نفهميدهاند، آزادى يعنى آزاد بودن در
بهكارگيرى نيروها در مسيرهايى كه انسان را به هدفهاى والاترى (خواه مادّى يا
معنوى) مىرساند.
در مثالى ديگر، آزاد بودن عبور از جادّههاى كوچك و بزرگ براى رسيدن به
مقصدهاى معلوم، هرگز مفهومش هرجومرج در رانندگى و بىاعتنايى به تمام مقرّرات آن
نيست.
هيچ آدم عاقلى نمىگويد مقيّد بودن رانندگان به رعايت اين مقرّرات مانند توقّف
پشت چراغ قرمز، رعايت جادّههاى يك طرفه، عبور از دست راست و مانند اينها، مخالف
آزادى رانندگى است، و موجب محدوديّت رانندگان است، همه به چنين سخنى مىخندند و
مىگويند آزادى بايد در چارچوب مقرّراتى باشد كه انسان را به مقصد برساند نه اين
كه باعث اتلاف اموال و قتل و جرح نفوس و مانند آن شود و انسان هرگز به مقصد نرسد.
اساساً بسيارى از اين آزاديهاى كاذب، نوعى اسارت قطعى است.
جوانى كه از آزادى خود سوء استفاده كرده و گرفتار موادّ مخدر و اعتيادهاى
كشنده ديگر شده است، در واقع اسير است و با اعمالش حكم اسارت خود را امضا مىكند.
آزاديهاى توأم با رعايت موازين اخلاقى به انسان آزادى واقعى مىدهد و از اسارت
او در چنگال هوى و هوسهاى كشنده رهايى مىبخشد و چه جالب است در اينجا كلام مولى
على عليه السلام كه مىفرمايد: