اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 34
آنها براى
هدايت و تربيت همه انسانها داشتند، محكمترين دليل بر امكان تربيت و پرورش فضائل
اخلاقى در تمام افراد بشر است.
آياتى مانند:
هُوَ الَّذى بَعَثَ فِىالْامِّيِينَ رَسُولًا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ
وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَانْ كانُوا مِنْ قَبْلُ
لَفِى ضَلالٍ مُبِيْنٍ (سوره جمعه، آيه 2)[1] و آيات مشابه آن بخوبى نشان مىدهد كه هدف از مأموريّت پيامبر اسلام
صلى الله عليه و آله هدايت و تربيت و تعليم و تزكيه
همه كسانى بود كه در
«ضَلالٍ مُبِيْنٍ»
و گمراهى
آشكار بودند.
2- تمام
آياتى كه خطاب به همه انسانها به عنوان
«يا بَنىآدَمَ» و «ياايُّها النَّاسُ» و «يا
ايُّها الْانْسانُ»، و «يا عِبادى»
مىباشد و
مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به تهذيب نفوس و كسب فضائل اخلاقى است،
بهترين دليل بر امكان تغيير «اخلاق رذيله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غير اين
صورت، عموميّت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود.
ممكن است
گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احكام است، و احكام مربوط به جنبههاى عملى
است، در حالى كه اخلاق ناظر به صفات درونى است.
ولى نبايد
فراموش كرد كه «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يكديگر و به منزله علّت و معلولند، و
در يكديگر تأثير متقابل دارند؛ هر اخلاق خوبى سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه كه
اخلاق رذيله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل، اعمال نيك و بد نيز اگر تكرار
شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مىشود.
3- اعتقاد به
عدم امكان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به جبر در مىآورد؛ زيرا مفهومش اين است كه
صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق
آنها است، پس در انجام كار خوب يا بد مجبورند، و در عين حال مكلّف به انجام خوبيها
و ترك بديها هستند؛ اين عين جبر است، و تمام مفاسدى را كه مذهب جبر دارد بر آن
مترتّب مىشود [2].
4- آياتى كه
با صراحت تشويق به تهذيب اخلاق مىكند و از رذايل اخلاقى بر حذر