اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 29
اينها همه به
خاطر آن است كه انسان موجودى است دو بعدى، يك بُعد وجود او را علم و ادراك و آگاهى
تشكيل مىدهد، و يك بُعد وجود او را اميال و غرائز و شهوات؛ به همين دليل، گاه با
ميل و اختيار خود بُعد اوّل را ترجيح مىدهد و گاه دوم را.
از اينجا
روشن مىشود، آنها كه يكى از دو قول بالا را پذيرفتهاند انسان را يك بُعدى فرض
كرده، و توجّه به بُعد ديگر وجود انسان نداشتهاند.
از آيات ديگر
قرآن نيز بخوبى مىتوان آنچه را كه گفتيم استفاده كرد.
قرآن مجيد در
چندين آيه به رابطهاى ميان جهل و اعمال سوء اشاره كرده است؛ مثلًا، مىفرمايد:
«انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ
وَاصْلَحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ هر كس از شما كار بدى از روى
نادانى انجام دهد، سپس توبه و اصلاح و جبران نمايد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
(سوره انعام، آيه 54)
شبيه همين
معنى در سوره نساء، آيه 17 و سوره نحل، آيه 119 نيز آمده است.
بديهى است
منظور در اينجا جهل مطلق نيست كه با توبه سازگار نباشد بلكه مرتبهاى از مراتب جهل
است كه اگر بر طرف گردد انسان به راه حقّ روى مىآورد.
در جلد اوّل
از دوره اوّل پيام قرآن در آنجا كه بحث درباره معرفت و شناخت
آمده، آيات بسيارى نقل كردهايم كه از آنها استفاده مىشد، جهل سرچشمه كفر است،
جهل سرچشمه اشاعه فساد، تعصّب و لجاجت، بهانه جويى، تقليد كوركورانه، اختلاف و
پراكندگى، سوءظن و بدبينى، جسارت و بىادبى و در يك جمله جهل مايه دگرگون شدن
بسيارى از ارزشها است! [1]
از سوى ديگر،
در بعضى از آيات صريحاً مىگويد: «كسانى هستند كه با علم و آگاهى، راه غلط را
مىپيمايند؛ مثلًا، درباره آل فرعون مىفرمايد:
«وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها انْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً؛
آنها آيات ما را از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن يقين
داشتند.» (سوره نمل، آيه 14)
و درباره
گروهى از اهل كتاب مىفرمايد: «وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ
الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛