اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 591
ب جَون (غلام سياه)
435. تسلية المجالس: سپس، جَون، پيش رفت ... و به جنگ تن به تن، درآمد و چنين رجز مىخواند:
كافران، ضربه [اين غلامِ] سياه را چگونه مىبينند
ضربه با شمشير و به دفاع از فرزندان محمّد را؟
با زبان و دست، از ايشان دفاع مىكنم
و بدان، بهشت را در روز ورود به محشر، اميد مىبرم.
سپس، جنگيد تا كشته شد. امام حسين عليه السلام بر سرش ايستاد و گفت: «خداوندا! رويش را سفيد كن و بويش را خوش دار و با نيكان، محشورش بدار و [در قيامت] با محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان محمّد، آشنايش كن».
ج سيف بن حارث و مالك بن عبد بن سُرَيع
436. تاريخ الطبرى: دو جوان جابرى به نامهاى سيف بن حارث بن سُرَيع و مالك بن عبد بن سُرَيع آمدند .... پس نزد امام حسين عليه السلام رفتند و به او نزديك شدند، در حالى كه مىگريستند.
امام عليه السلام به آن دو فرمود: «اى پسران برادرم! چرا مىگرييد؟ به خدا سوگند كه من، اميد دارم به زودى چشمتان روشن شود!».
گفتند: خدا ما را فدايت كند! به خدا سوگند، بر جانمان نمىگرييم؛ بلكه بر تو مىگِرييم كه مىبينيم از همه سو، گِرد تو را گرفتهاند و ما نمىتوانيم آنان را از تو باز داريم.
امام عليه السلام فرمود: «اى پسران برادرم! خدا به شما بر اين اندوه و از جان
گذشتگىتان براى من، جزاى خير دهد، بهترين جزاى پرهيزگاران را».
اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 591