اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 289
7/ 4 احتجاجهاى امام بر ضدّ معاويه
244. تاريخ اليعقوبى: معاويه به امام حسين عليه السلام گفت: اى ابا عبد اللّه! دانستى كه ما پيروان پدرت (حُجر بن عَدى و پيروانش) را كشتيم و آنها را غُسل و كفن نموديم و بر آنان، نماز خوانديم و به خاك سپرديم؟
امام حسين عليه السلام فرمود: «به خداوندگار كعبه سوگند، مغلوبت مىكنم! امّا به خدا سوگند، اگر ما پيروان تو را بكشيم، نه آنان را كفن و حنوط مىكنيم، نه بر آنان نماز مىخوانيم و نه به خاكشان مىسپاريم (آنان را مسلمان نمىشِمُريم).
245. نثر الدرّ: چون معاويه، حجر بن عدى و يارانش را كُشت، در همان سال، امام حسين عليه السلام را ديد و گفت: اى ابا عبد اللّه! آيا آنچه با حجر و يارانش كه پيروان پدرت بودند كردهام، به تو خبر دادهاند؟
فرمود: «نه».
گفت: ما آنان را كشتيم و كفن كرديم و بر آنان، نماز خوانديم.
امام حسين عليه السلام خنديد و سپس فرمود: «اى معاويه! روز قيامت، اين گروه، دشمن تو خواهند بود. هان! به خدا سوگند، اگر ما چنين كارى را با پيروان تو بكنيم، آنان را نه كفن مىكنيم و نه بر ايشان نماز مىخوانيم. به من خبر رسيده كه به ابو الحسن على عليه السلام ناسزا مىگويى و به بنى هاشم، عيب مىگيرى و به ستيز با آنان برخاستهاى.
به خدا سوگند، زِهِ كمان ديگرى را مىكِشى و جايى جز هدفت را نشانه رفتهاى[1] و دشمنى را از جايى نزديك براى خود خريدهاى. تو از كسى پيروى مىكنى كه سابقه ايمان ندارد و نفاقش هم تازه نيست و به سود تو نظر نداده است.[2] تو خود براى
خود بينديش يا رها كن».
[1] دو مثل عربىاند، برابر با مثل فارسى:« سنگ ديگران را به سينه مىزنى».