حكمت حقيقى، جاذبهاى عقلانى و ضدّ كششهاى نفسانى است كه هر اندازه در جان قوّت يابد، به همان اندازه، تمايلات نفسانى در انسان، ضعيف مىشود، تا آنجا كه كاملًا از بين مىرود. در آن حال، عقل به طور كامل، زنده مىگردد و زمام انسان را به دست مىگيرد و از آن پس، زمينهاى براى انجام دادن كارهاى ناشايست در وجود او باقى نمىمانَد. در نتيجه، حكمت، با عصمت، همراه مىگردد و در نهايت، همه ويژگىهاى حكيم و عالِم حقيقى براى آدمى حاصل مىگردد و در بالاترين مراتب علم و حكمت، به والاترين درجات خودشناسى، خداشناسى، امامت و رهبرى دست مىيابد.[3]
بر اين پايه، انبياى الهى و اوصياى آنان كه به قلّه حكمت علمى و عملى و حقيقى دست يافتهاند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حكمت به جامعه بشر شدهاند.