responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حكمت نامه لقمان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 30

و در گزارشى ديگر آمده:

مردى از كنار لقمان گذشت، در حالى كه مردم، پيش او ايستاده بودند. به او گفت: آيا تو برده بنى فلان نيستى؟

گفت: چرا!

گفت: همانى كه در فلان و فلان كوه، چوپانى مى‌كردى؟

گفت: آرى!

گفت: چه چيزى تو را به اين‌جا رساند كه من مى‌بينم؟

جواب داد: راستگويى و خاموشى در برابر چيزهايى كه به من ربطى نداشتند.[1]

و قطب الدين راوندى در كتاب لبّ اللباب مى‌گويد:

إنَّ لُقمانَ رَأى رُقعَةً فيها «باسمِ اللّهِ»، فَرَفَعَها و أكَلَها، فَأَكرَمَهُ بِالحِكمَةِ.[2]

لقمان، قطعه يادداشتى را ديد كه در آن، «بسم اللّه» نوشته شده بود. آن را برداشت و خورد و خداوند، وى را به پاس آن، با حكمت، پاس داشت.

جامع‌ترين سخن درباره رمز دستيابى لقمان به حكمت، از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه مى‌فرمايد:

هلا! به خدا سوگند كه لقمان، به دليل حَسَب و دارايى و خانواده و تنومندى و زيبايى، از حكمتْ برخوردار نشد؛ بلكه مردى توانمند در كار خداوند و پارسا به خاطر خدا بود. آرام و خاموش، ژرف انديش، متفكر، باريك بين و عبرت‌آموز. هرگز روزى را به خواب نرفت و به جهت پوشش شديدش هيچ‌گاه كسى او را در حالت قضاى حاجت و


[1] الصمت، ابن ابى الدنيا: ص 296 ح 675، الدرّ المنثور: ج 6 ص 512.

[2] مستدرك الوسائل: ج 4 ص 389 ح 4995.

اسم الکتاب : حكمت نامه لقمان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 30
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست