responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حكمت نامه لقمان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 20

تارح»، عدّه‌اى وى را فرزند «باعوراء»، برخى وى را فرزند «ليان بن ناحور بن تارح»، گروهى او را فرزند «عنقاء بن سرون»، برخى وى را فرزند «عنقاء بن مِربَد»، برخى او را فرزند «عنقاء بن ثيرون»، و برخى وى را فرزند «كوش بن سام بن نوح» دانسته‌اند.

بديهى است كه انتخاب يكى از اين قول‌ها، نه آسان است و نه ضرورى؛ ولى مى‌توان گفت كه لقمان، داراى نسب‌نامه معروفى نبوده است، چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام اشاره شده است:

أما وَ اللّهِ ما اوتِيَ لُقمانُ بِحَسَبٍ و لا مالٍ و لا أهلٍ و لا بَسطٍ في جِسمٍ و لا جَمالٍ.

به خدا سوگند، حكمت از رهگذر نژاد و ثروت و بزرگى جسم و زيبايى اندام، به لقمان داده نشد.

نژاد و مشخّصات ظاهرى‌

لقمان، از نژادِ سياه بود. آنچه مسلّم است، وى از جمال ظاهرى، بى‌بهره بوده است، چنان كه در حديثى كه ملاحظه شد، به اين مطلب اشاره شده است. طَبرِسى رحمه الله در مجمع البيان آورده است:

قيل للقمان: ما أقبَحَ وَجهَكَ! قالَ: تَعتِبُ عَلَى النَّقشِ أو عَلى فاعِلِ الناقش؟![1]

به لقمانْ گفته شد: چه صورت زشتى دارى؟ گفت بر نقّاشى ايراد مى‌گيرى يا بر نقّاش؟!

امّا آنچه در برخى گزارش‌ها آمده كه وى را «كوتاه قامتِ پهن بينى (قصير


[1] مجمع البيان: ج 8 ص 496.

اسم الکتاب : حكمت نامه لقمان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 20
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست