چنان كه شيخ احمد احسايى نيز به بهره مندى خود از آبشخور علمى اهل بيت عليهم السلام از طريق رؤيا تصريح مىكند.[2]
به عقيده برخى از محقّقان، شيخ احمد با نهضت علمى خود، نه تنها خدمتى به علم و اسلام نكرد، بلكه ضربتى سخت بر قرآن و حديث وارد نمود و در تفسير و توجيه آيات و روايات و تحريف مقاصد كتاب و سنّت، باب گستاخى و خود رأيى را به روى ديگران گشود. مراجعه به كتابها و رسالات شيخ، اين مطالب را روشن مىكند و تعليمات شيخ و شاگردش سيّد كاظم رشتى، زمينه ادعاهاى باطل را پس از آنها فراهم ساخت.
وقتى شيخ احمد احسايى، كه شيخيه او را «شيخ جليل» مىگفتند، در سال 1241 ق، درگذشت، شاگرد ممتاز وى، سيّد كاظم رشتى، كه «سيّد نبيل» خوانده مىشد، به عنوان جانشين شيخ از سوى پيروان وى، مورد پذيرش واقع گرديد.
او كه در جوانى با رفتن به يزد به شيخ احمد احسايى پيوست و با او رهسپار كربلا شد، تا پايان عمر در آن جا ماند و با جدّيت تمام، به تقويت و بسط افكار شيخ احمد پرداخت و بيش از يكصد و پنجاه كتاب و رساله نوشت كه بيشتر آنها رمزگونه و نامفهوم است.
مهمترين كتاب وى شرح القصيدة است كه در آن، قصيدهاى را كه پاشا عبد الباقى براى امام كاظم عليه السلام سروده است، به روش شيخيه شرح مىكند. به گفته سيّد كاظم، مدينة العلم (شهر علم) در آسمان قرار دارد و حديث «أنا مدينة العلم و علىّ بابها» به
[1]. رك: الميزان، ذيل آيات 24 و 124 سوره بقره و آيه 73 سوره انبياء.
[2]. دائرة المعارف اسلامى، ج 3، ص 662، ذيل« احسايى».
[3]. رك: خاتميت و پاسخ به ساختههاى بهائيت، على امير پور، تهران: سازمان مطبوعاتى جهان، 1343 ش، دوم.
اسم الکتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى المؤلف : صفره، حسين الجزء : 1 صفحة : 47