آية اللَّه خويى رحمه الله در مقدّمه معجم رجال الحديث، هر دو ادّعاى صحيح و قطعى الصدور دانستن تمام روايات كتب اربعه را با دلايل متعدّد، رد كرده است. از جمله دلايل وى در ردّ ادعاى صحّت تمام احاديث الكافى، موارد زير است:
1. شيخ كلينى، احاديث فراوانى را از غير معصومان و از افرادى همچون: هشام بن حكم، ابو ايوب نحوى، اسيد بن صفوان، اسحاق بن عمار و ... نقل مىكند.
2. روايات مُرسل يا احاديثى كه در اسناد آنها راويان مجهول و دروغگو مانند ابو البخترى وجود دارد، در الكافى يافت مىشود.
3. روايات شاذ كه دست كم به هيچ روى نمىتوان به صدور آنها از معصوم عليه السلام اطمينان پيدا كرد، در الكافى وجود دارد.
4. كسانى چون شيخ صدوق، به صحّت تك تكِ روايات الكافى باور ندارند.[2]
وى در ردّ قطعى الصدور بودن تمام احاديث كتب اربعه نيز دلايلى دارد كه موارد زير، از آن جمله است:
1. اصحاب امامان، گرچه در پاسدارى احاديث از نابودى، بيشترين تلاش را از خود نشان دادهاند، امّا در دوران تقيّه مىزيستند و نتوانستند آشكارا احاديث را منتشر نمايند.
2. اگر به فرض، اهتمام شاگردان ائمه عليهم السلام در حفظ و حراست روايات، موجب علم شود، در نهايت، موجب علم به صدور اصول روايى از صاحبان آنهاست.
3. اگر به فرض، صاحب اصل يا كتابى دروغ نبسته باشد و دچار خطا نشود، احتمال دارد راوى از او در روايتش، خلاف بگويد يا دچار اشتباه شود.[3]