علاوه بر صوفيگرى، دو جريان فرهنگى عمده اخباريگرى و اصوليگرى نيز در قرنهاى دوازدهم و سيزدهم با يكديگر در ستيز و رويارويى شديد بودند كه به اختصار به آنها مىپردازيم.
برخى از محقّقان، آغاز پيدايش اخباريگرى را در قرن يازدهم هجرى مىدانند و حساب اخباريان را از محدّثان متقدّم، جدا مىكنند و مىگويند كه آنان، مكتبى با اصول مشخّص نداشتند و چنين سرسخت با اجتهاد، مخالفت نكردند.[2]
عدّهاى نيز اخباريگرى را به سه مرحله تقسيم مىكنند:
مرحله اوّل: اخباريه متقدّم
اين مرحله، شامل محدّثان دوره متقدّم است، با اين توضيح كه قدماى اخباريان كه اصحاب حديث و اهل اخبار ناميده مىشدند، هم در اهل سنّت و هم در شيعه وجود داشتند و در كتب رجال به احوال برخى از آنان اشاره شده است. براى مثال، در مورد احمد بن محمّد بن خالد برقى آمده است:
إنّه كان ثقة فى نفسه غير أنّه أكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل، و كان لا يبالى عمّن أخذ على طريقة أهل الأخبار.
و در مورد محمّد بن زكريا آمده است:
إنّه وجهاً من وجوه أصحابنا بالبصرة و كان أخبارياً واسع العلم ....[3]