اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 52
3. تمركز بر به هدف و حفظ انگيزه براى رسيدن به آن؛
4. تشخيص هيجانات در ديگر افراد
(افرادى كه واجد اين خصوصيت هستند، در روابط بين فردى و شغلى موفّقترند)؛
5. كنترل روابط بين فردى
؛ يعنى رابطه خود با ديگران را تنظيم كند (با چه افرادى ارتباط برقرار كند؟ اين ارتباط را به چه ميزان گسترش دهد؟ و براى آن، چه معيار و اندازهاى تعيين كند؟).
به عبارت ديگر، هر كدام از ما دو ذهن داريم: يكى «ذهن منطقى» و ديگرى «ذهن هيجانى». اين تقسيمبندى، تداعى كننده تقسيمبندى قديمى مغز و قلب است كه در آن تقسيمبندى، قلب، مركز كنترل هيجانها و عواطف محسوب مىشد. هر كدام از اين دو ذهن، در شرايط مختلف، ممكن است باعث ايجاد رفتارى در آدمى شوند. ذهن هيجانى، به سرعت واكنش نشان مىدهد و عواقب كار را نمىنگرد و در قضاوتش دقّت را فداى سرعت مىكند. ما به سرعت، به وقايع، واكنش هيجانى نشان مىدهيم؛ ولى معلوم نيست كه اين واكنش از نظر منطقى، صحيح باشد. به همين دليل، افرادى مانند كانْت، هيجانها را «بيمارى ذهن» مىدانستند.
داشتن هوش هيجانىِ بيشتر، منجر به كاهش پرخاشگرى، افسردگى، بيمارىهاى خوردن (نظير بىاشتهايى عصبى و پرخورى)، سوء مصرف مواد غذايى و ... مىگردد، فرد را از نظر اجتماعى، تواناتر مىسازد و به او اين توانايى را مىدهد كه اهداف بهتر را انتخاب كرده، اين اهداف را تا رسيدن به مقصود ادامه دهد.
مسئله مهم، اين است كه هوش منطقى، در طول عمر، ميزان ثابتى دارد و نمىتوان آن را تقويت نمود؛ ولى هوش هيجانى را مىتوان تقويت كرد و در تربيت فرزندان هم آن را مورد توجّه قرار داد. به همين دليل، مطرح شدن هوش هيجانى، دريچهاى تازه در پيشگيرى از بيمارىهاى روانپزشكى گشوده است.
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 52