اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 216
را آزمندتر مىكند. بر اين اساس، هم تشويش و اضطراب و التهاب در آنها بيشتر مىشود و هم زمينه سوء استفاده را بيشتر مىكند. در يكى از نشريات خارج از كشور آمده است:
به اعتقاد فرويد، لذّتِ نظربارگى، در معادله بين لذّت و رنج، نهفته است. لازمه لذّت بردن از نگاه، اين است كه ميان نگرنده و نگريسته، فاصله باشد؛ زيرا فاصله، مانند غيبت، خود، اشتياق برانگيز است.
حجاب و نظام نگريستن آزرمگين، پارههايى از صورت و اندام زن و مرد را مىپوشانند و به اين ترتيب، فاصلهاى به وجود مىآورند كه مايه لذّتبردن از ديدن و شنيدن است. اين گونه محدوديتها در نگاه، در عين حال، به سوژه نگاه، بُعدى تحريك كننده مىبخشد و به اين ترتيب، زن، به عاملى اشتياقانگيز بدل مىشود، و سرانجام، همان نتيجهاى به بار مىآيد كه با اصول و احكام دينى درباره حجاب و نگاه در تضاد است؛ يعنى احكامى كه براى جلوگيرى از هوسانگيز شدن زنْ، وضع شدهاند.[1] و نيز گفته است:
در زندگى واقعى، برخى از زنان با حجاب، پوشش را وسيله جلب نظر مردان قرار مىدهند و به بهانه مرتّب كردن چادر يا روسرى، آن را باز مىكنند و اندام و لباس خود را فراديد ديگران مىگذارند.[2] در همين مقاله، از نظريهاى ياد شده كه چادر را با عنوان «دام» يا «نقاب» به