responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 198

تلخ ناكامى‌ها را خواهيم چشيد.

هوسْ داشتن يا نداشتن (به آن مفهومى كه روزانه در محاوره و مكالمه خود به كار مى‌بريم)، نشانگر هيچ اصلى نيست، مگر قبول يك موقعيت و فرمان و يا سرباز زدن از يك فرمان و از قبول يك موقعيت. هنگامى كه مى‌خواهيم كار بخصوصى را انجام دهيم، مى‌گوييم: «دلم مى‌خواهد»، ولى اگر آن كار، باب طبعمان نباشد، مى‌گوييم: «دلم نمى‌خواهد». پس هوسِ كارى را داشتن، به مفهوم «قبول» آن كار است و نداشتن هوس يك كار، به معناى «خوددارى» از انجام دادن آن كار.

تبعيّت از احساس ميل و بى‌ميلى- كه بهتر است در اين جا از آن، تحت عنوان «هوسبازى» ياد كنيم-، در نهايت، از ما آدم‌هايى تنبل و خَمود مى‌سازد؛ چون هرگونه احساسِ شور و نشاط و ابتكار و نيز جرئت و شهامت را از شخص، باز مى‌ستاند و ميل به تغيير دادنِ خويشتن و جهان را در او مى‌ميرانَد.

انتخاب شيوه زندگى به طريق «هوس»، موجب مى‌شود تا سقف امكانات خود را پايين‌تر و پايين‌تر بياوريم و شكست آينده خود را سخت‌تر سازيم.

شخصيتى كه تنها به نحوه ارضاى «هوس» هاى خود نظر دارد، با قاعده‌اى كه خودش ساخته و پرداخته، باعث محدوديت و محكوميت خويش مى‌شود؛ يعنى سرانجام به نقطه‌اى مى‌رسد كه ديگر جز برآوردن هوس و ميل غريزى، هيچ كارى برايش نمى‌ماند، در حالى كه انسان، بجز هوس‌ها يا همان گرايش‌هاى غريزى (طبيعى) اش- كه اقتضاى سرشت حيوانى اوست-، نيروهاى ديگرى نيز در درون خود دارد (مثل قوّه تعقّل و تفكّر) كه مى‌تواند به مدد آنها رشد و تعالى و تكامل يابد، حالْ آن كه هوس‌ها، با فرسوده شدن تن آدمى و به تحليل رفتن قواى فكرى و بدنى او، يا فرسوده مى‌شوند (مثل:

اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 198
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست