اسم الکتاب : تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 157
209. السنن كبرى، نسايى به نقل از بريده، در حديث ازدواج على و فاطمه عليهما السلام: ... پس از آن كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فاطمه را به همسرىِ على عليه السلام در آورد، فرمود: «اى على! براى عروسى، بايد وليمه داد».
سعد گفت: من يك قوچ دارم. گروهى از انصار هم، چند صاع ذرّت براى پيامبر صلى الله عليه و آله جمع كردند.
210. المعجم الأوسط به نقل از جابر بن عبد اللّه: در عروسى على بن ابى طالب و فاطمه دخت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حاضر شديم. در هيچ عروسىاى، چنگالى نكوتر از آن نديده بوديم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله غذايى از روغن و خرما براى ما تهيه كرد و ما تناول كرديم. در آن شب، بستر آن دو پوست دبّاغى نشده يك قوچ بود.
211. امام صادق عليه السلام در حديث ازدواج على و فاطمه عليهما السلام: ... على عليه السلام گفت: سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: «اى على! براى خانوادهات، غذايى آبرومند تهيه كن».
سپس افزود: «گوشت و نان از ما، خرما و روغن، بر عهده تو».
من قدرى خرما و روغن خريدم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آستينهايش را بالا زد و شروع به تفت دادن خرماها در روغن كرد، تا آن كه حلوايى ساخت، و قوچ فربهى را براى ما فرستاد كه ذبح شد، و مقدار زيادى هم نان برايمان پخت. سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: «هر كس را كه مىخواهى، دعوت كن».
من به مسجد رفتم. مسجد، پر از صحابه بود. خجالت كشيدم كه عدّهاى را دعوت كنم و عدّهاى را واگذارم. پس، بالاى تپّهاى كه آنجا بود، رفتم و فرياد زدم: در وليمه فاطمه، حاضر شويد. مردم، گروه گروه آمدند. من از اين كه جمعيّتْ زياد بود و غذا اندك، خجالت زده شدم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دريافت كه در
دل من چه مىگذرد. سپس فرمود: «اى على! از خداوند، بركت خواهم خواست».
على عليه السلام گفت: همه مردم تا آخرين نفر، از غذا و نوشيدنى من خوردند و نوشيدند و برايم طلب بركت كردند و همگى كه بيش از چهارهزار مرد بودند، رفتند؛ امّا از غذا، هيچ كم نشده بود. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دورىها را خواست و آنها را از غذا پر كرد و به خانههاى همسرانش فرستاد. سپس يك دورى برداشت و در آن، مقدارى غذا ريخت و فرمود: «اين هم براى فاطمه و شوهرش».
اسم الکتاب : تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 157