غير از اين افراد به درستى اساتيدِ احتمالى او را نمىشناسيم.
شايد بتوان گفت او در مراحل بعد به صورت متعارف، استاد خاصى نداشته است كه همين
موضوع، از نكات پوشيده زندگى اوست[1].
وى در 1186 ق، مقارن با
آشوبهاىِ ناشى از حملات عبدالعزيز- حاكم سعودى- به احساء و گرفتارىهاى اين
قضايا، راهى عتبات عاليات كربلا و نجف شد و به درس بزرگانى چون آقا محمّد باقر
وحيد بهبهانى، سيد مهدى شهرستانى و سيد على طباطبايى- صاحب رياض- در كربلا و شيخ
جعفر كاشف الغطاء و سيد محمّد مهدى بحرالعلوم در نجف اشرف حاضر شد. مدت و ميزان
استفاده احسايى از اين بزرگان چندان روشن نيست و اصولًا وى از كسى به عنوان
«استاد» در آثار خود ياد نمىكند[2].
مشايخ روايى و
شاگردان
جمع زيادى از بزرگان
براى احسايى گواهىِ روايى صادر كردهاند، كه از آن جملهاند: